حل معضل اعتیاد؛, محتاج, تأملات, و پژوهشهای دقیق
دکتراسدالله افشار
اعتیاد یعنی خود را وقف عادتی نکوهیده کردن تا حد بردگی نسبت به مواد اعتیادآور و پرداخت تاوان جزائی آن را به جان خریدن. از این حیث « مفهوم اعتیاد نشانگر این همانگوئی دردسرزائی است»[1]؛ زیرا شاید این گمان به ذهن آید که گویا اعتیاد تحت کنترل خود معتاد بوده و چندان ربطی به شرایط بیرونی و عینی ندارد. این کنترل فردی نیز حسب انتخاب یکی از گزینههای سلامتی و عدم سلامتی توسط معتاد رقم میخورد. مع هذا انتخابهای فردی معتادان و غیرمعتادان تا آن حد هم متفاوت نیست که بتوان آنها را بیمارگونه و متاثر از شرایطی خاص انگاشت. مثلاً نقص سیستم دفاعی بدن[2] در نتیجه رفتارهای جنسی پرمخاطره گاه بدون تاثیر انتخاب این رفتار شیوع مییابد و هزینههائی گزاف متوجه اقتصاد ملی میکند. از حیث ارگانیستی نیز فرق چندانی میان رفتارهای عادی و اعتیادآمیز از حیث مکانیسم بروز (عملکرد مغز)، رشد (ارتباط این رفتار با سن)، تطور (تاثیر تکامل بر تغییر رفتار به سمت اعتیاد) و انطباقپذیری (تاثیر محیط بر تغییر چنین رفتاری) دیده نمیشود[3].
پاداش و تنبیه مورد محاسبه عقلانی سیستم عصبی در دریافت ماده مخدر و کسب رضایت از مصرفش چندان متفاوت از دریافت چیزهای دیگر نیست[4] و تمایل به مواد مخدر یا مقاومت در برابرش همچون سایر مواد به نظام محرک-پاسخ کرتکس مغز بستگی دارد.[5] دریافت محرک از منابع حامل ارزش برای اعتیاد همانند پاسخهای ارگانیستی آن نمیتواند با فرایندهای مقوم رفتارهای دیگر با سایر مواد و چیزها فرق داشته باشد.[6] پاداش و تنبیه بیرونی و تفسیر شرایط ناظر به آنها توسط کنشگر فقط میتواند در تقویت یا تضعیف این عملکرد علاوه بر احساس وابستگی معتاد به مواد تا جائی مؤثر افتد که گوئی مقاومت وی در برابر مصرف حذف میگردد.[7] اگر اعتیاد به ناتوانی از پرهیز و مقاومت در برابر چنین عادتی ناظر باشد،[8] آنگاه جهت تقویت این توانائی بر تقویت حافظه و عاطفه و هیجان برای تغییر تصمیمگیریهای معتاد خصوصاً در زمینه تداوم اعتیاد تاکید میشود؛[9] زیرا حداقل این است که «اعتیاد نشانگر یک آسیبشناسی و در عین حال شکل قدرتمندی از یادگیری و حافظه است».[10]
مطالعه تغییرات اعتیاد بنا به سن
مطالعه تغییرات اعتیاد بنا به سن میتواند رفتار اعتیادآمیز مثلاً کودکان را بسته به کارکردهای سیستم عصبی آنان با بزرگسالان مورد مقایسه قرار دهد و به تشخیص نوعی عقبماندگی ارگانیستی در این زمینه بیانجامد. از این حیث معتادان عمدتاً بالغ و مسن هستند و به موازات پا به سن گذاشتن مردمان از نرخ اعتیاد کاسته میشود.[11] در این صورت تاثیر الگوی عملکرد مغزی بر اعتیاد نارسا مینماید؛ زیرا گرچه در دوره بلوغ و مسنشدن نمیتوان از نقش کمال سیستم عصبی در اعتیاد غافل ماند و ليكن تأثیر رشد مغزی در دوران جاافتادگی با آن متناقض میافتد.[12] اگر پاداش اعتیاد بسته به رشد ارگانیسم در دوران بلوغ و جاافتادگی شیرین شود؛ نباید در دوران پیری چیزی از ارزش آن کاسته شود و بلکه محاسبات مغزی باید به یاری تشدید این امور مخاطره آمیز بیاید. جز این نیست که به موازات افزایش سن، حساسیت نسبت به پیامدهای مثبت و منفی اعتیاد بالاتر رفته و این ربطی به رشد ظرفیت حافظه یا تحلیل عقلانی ندارد.
اعتیاد از حیث تطور ارگانیستی و تاثیرگذاریش بر رفتار
اعتیاد از حیث تطور ارگانیستی و تاثیرگذاریش بر رفتار خصوصاً بواسطت رشد مغز در این میانه نیز قابل تامل است.[13] مثلاً از این حیث تاکید شده «کرتکس قدامی،[14] ناحیهای از مغز است که از تفکر منطقی، تعیین هدف، برنامهریزی و خودکنترلی پشتیبانی میکند. مطالعاتMRI متعدد اثبات کرده که مواد اعتیادآور باعث تغییر حجیمشدن و ترکیب بافت در این منطقه میشوند.... چند مطالعه MRI ساختی نشانگر بزرگشدن غده لنفاوی پایهای مغز[15] در معتادان در مقایسه با گروه شاهد بودهاند.... در یک مطالعه، وابستگی به متامفتامین[16] و تصمیمگیری ضعیف با کاهش فعالسازی PFC همایندی داشت».[17] با این حال رشد مغز به عنوان عاملی موثر در بقای نوع که با جستجوی غذا و تولیدمثل همراه بوده، ممکن است نقشی تعیینکننده در اعتیاد هم بازی نماید و این چندان تفاوتی با تکوین آگاهی و زبان توسط آن نداشته باشد؛ زیرا اگر تطور مغز تابعی از انتخاب طبیعی باشد، دلیلی ندارد بین دستاوردهای آن تفاوتی نهاد.[18] وقوع انتخاب طبیعی اما تابعی از پیچیدگی شرایط زیست اجتماعی و مقتضیات زندگی گروهی بوده که مغز نیز در این میانه از نقشآفرینی مبرا نیست و همراه با ملزومات آن بالیدن میگیرد. مغز در نتیجه همیاری یا تخاصم گروهی در ائتلاف و رقابت و فراگیری از آنها قوام میآید[19] و در نتیجه پیچیدگی سازمان اجتماعی و تاثیرش بر پیچیدگی رفتارهای متناسب مغزی با آن میتواند تکامل یافته و هدف انتخاب طبیعی قرار گیرد. هم از این رو است که نقصان قوای عقلی یا عدم پرورش قوای دماغی کودکان در بزرگسالی میتواند با اختلالاتی در برقراری روابط معقول با دیگران نمود کند و این در حالی است که نقصان زندگی اجتماعی در مواردی نظیر انزوا یا طرد شدگی نیز میتواند مانع بالندگی مغز و کارکردهایش نظیر احتجاج راجع به گزینههای رفتاری یا تفسیر عواقب آنها شود. مغز ناپرورده با محاسبه ضرورت سودآورسازی سرمایهگذاری اجتماعی بر خود قاعدتاً از دریافت دیگری و دیگرخواهی[20] و آیندهنگری[21] در ملتقای نگاه خود و دیگری بری است[22] و به موازات دور شدن از توان خودکنترلی[23] نمیتواند آماج انتخاب طبیعی قرار گیرد. این گذشته از آنی است که اساساً خود در این راستا دیگری را مسئول مصائب و اعتیادش هم دیده یا در نتیجه تلقی عدم تعهد او به رعایت احوالش با اعتیاد و در واقع رها کردن خودکنترلیش برای تعاون به نفع تکیه بر این خودکنترلی در خصومتورزی به جنگ او در دفاع از خویش و حرمت بر باد رفتهاش بر این بنیان حتی به قیمت انزوای خودخواسته در قبال طرد وی برخاسته است.24
جان کلام
اینک ما میمانیم و سوالاتی که محتاج, تأملات, و پژوهشهای دقیق بنا به فرض تأثیر منفی اعتیاد بر روند توسعه پایدار جوامع هستند. از جمله این پرسشها موارد زیر قابل تأکید است: آیا اختلالاتی چون اعتیاد به صرف تأکید بر عملکرد مغز یا تحریک بخشهای معینی از آن قابل حل و فصل است؟، برنامه ریزی اصلاح رفتار اعتیادآمیز بدون توجه به شرایط اجتماعی و تنها با تکیه بر ویژگیهای فردی معتادان تا چه حد راهگشا تواند بود؟ و نسبت و پیوند اعتیاد با سایر مسائل انسانی- اجتماعی چگونه است و آیا بی نگاه جامع و همه جانبه میتوان به صرف برخوردی موضعی و تک موردی به حل اعتياد در كنار آن ها توفیق یافت؟
جمعه: 15 / 06 / 1398- 6محرم الحرام 1441- 6 سپتامبر 2019
[1]. Shaffer, H. J. (2003). “A critical view of pathological gambling and addiction: Comorbidity makes for syndromes and other strange bedfellows.” In G. Reith (ed.). For Fun or Profit? The Controversies of the Expansion of Gambling. Amherst, N.Y.: Prometheus Books.
[2]. HIV
[3]. Tinbergen, N. (1951). The Study of Instinct. Oxford: Clarendon Press.
[4].Wise, R. A. (1980). Action of drugs of abuse on brain reward systems. Pharmacology, Biochemistry and Behavior, 13: 213–23.
[5]. Bickel, W. K., Miller, M. L., Yi, R., Kowal, B. P., Lindquist, D. M. and Pitcock, J. A. (2007).
[6]. Bechara, A. (2005). Decision making, impulse control and loss of willpower to resist drugs: A neurocognitive perspective. Nature Neuroscience 8 (11): 1458–63.
[7]. Everitt, B. J. and Robbins, T. W. (2005). Neural systems of reinforcement for drug addiction: From actions to habits to compulsion. Nature Neuroscience, 8 (11): 1481–89.
[8]. Goldstein, R. Z. and Volkow, N. D. (2002). Drug addiction and its underlying neurobiological basis: Neuroimaging evidence for the involvement of the frontal cortex. American Journal of Psychiatry 159 (10): 1642–52.
[9]. McClure, S. M., Laibson, D. L., Loewenstein, G. and Cohen, J. D. (2004). Separate neural systems value immediate and delayed monetary rewards. Science 306 (5695): 503–7.
[10]. Kauer, J. and Malenka, R. (2007). Synaptic plasticity and addiction. Nature Reviews Neuroscience, 8 (11): 844–58.
[11]. Jessor, R. (ed.) (1998). New Perspectives on Adolescent Risk Behavior. Cambridge: Cambridge University Press.
[12]. Crone, E. A. and van der Molen, M. W. (2004). Developmental changes in real life decision making: Performance on a gambling task previously shown to depend on the ventromedial prefrontal cortex. Developmental Neuropsychology, 25 (3): 251–79.
[13]. Jastrow, R. (1981). The Enchanted Loom: Mind in the Universe. New York: Simon and Schuster.
[14]. frontal cortex
[15]. brain’s basal ganglia
[16]. methamphetamine
[17]. Fowler, J., Volkow, N., Kassed, C. and Chang, L. (2007). Imaging the addicted human brain. Science and Practice Perspectives: 4–16.
[18]. Dunbar, R. (1998). The social brain hypothesis. Evolutionary Anthropology (6): 178–90.
[19]. Dunbar, R. and Shultz, S. (2007). Understanding primate brain evolution. Philosophical Transactions of the Royal Society B: Biological Sciences, 362 (1480): 649–58.
[20]. Rachlin, H. (2002). Altruism and selfishness. Behavioral and Brain Sciences, 25 (2): 239–50.
Rappaport, R. L. (1997). Motivating clients in therapy: Values, love, and the real relationship. New York: Routledge.
[21]. Buckner, R. L. and Carroll, D. C. (2007). Self-projection and the brain. Trends in Cognitive Sciences 11 (2): 49–57.
[22]. Mesulam, M. (2002). “The human frontal lobes: Transcending the default mode through contingent encoding.” In D. T. Stuss and R. T. Knight (eds.). Principles of Frontal Lobe Function, 8–30. Oxford: Oxford University Press.
[23]. Rachlin, H. (2000). The Science of Self-Control. Cambridge, MA: Harvard University Press.
24. محمدی اصل، عباس، جامعه شناسی اعتیاد، (1397)، تهران: سفیراردهال.
اسد...
ما را در سایت اسد دنبال می کنید
برچسب : نویسنده : asadollah587o بازدید : 186 تاريخ : شنبه 9 آذر 1398 ساعت: 15:23