بخش پنجم/ نگاهی به جایگاه عواطف و احساسات در تربیت کودکان

ساخت وبلاگ

ضرورت توجه به نکته های تربیتی انسان ساز- بخش پنجم

نگاهی به جایگاه عواطف و احساسات در تربیت کودکان

اسدالله افشار

1- عاطفه از ماده عطف به معنای گرایش و انعطافی است که از رهگذر ارتباط فرد با موجود مورد توجه خاص از وی برقرار می گردد و از آن به احساس نیز تعبیر می شود. عامل چنین گرایشی از یک سو روانی و حالت انفعالی فرد است؛ و از سوی دیگر شرایط و خصوصیات و جاذبه ای است که در طرف مقابل وجود دارد. نقش عواطف در زندگى انسان بسيار مهم و ارزنده است. عواطف و احساسات یکی از مهمترین فطریات آدمی است که بذر اصلی آن در سرشت تمام مردم به طور طبیعی افشانده شده است. تمایلات عاطفی از هفته‌های اول زندگی در کودکان کم و بیش آشکار می گردد و تا پایان عمر پایدار و مستقر است. عواطف و احساسات در تمام ایام عمر هر انسان، بر کلیه شئون زندگی وی حاکم و مؤثر است. چگونگی احساسات و عواطف هر ملتی نشانه تعالی و رشد روانی یا پستی و انحطاط روح آن ملت است. در کنار نیروی بزرگ عقل در انسان، نیروی عظیم و خیره کننده دیگری بنام عواطف و احساسات وجود دارد که می توانند عقل را با همه فروغ و نورانیت تیره و تار نمایند.

2- عواطف و احساسات از جمله صفاتی است که شدیدا تحت تاثیر عوامل ارثی است، به همین جهت کودکان در صفات عاطفی با یکدیگر تفاوت آشکاری دارند. بعضی از کودکان از اول متصور و شجاعند و بعضی از ابتدا ضعیف‌النفس و ترسو هستند، بعضی از اول استقلال طلبند و روح فرمانروایی دارند و بعضی از ابتدا طبع طفیلی و فرمانبرداری، بعضی جنساً موذی و مفسدند و بعضی سلیم‌النفس و عطوف. بعضی از کودکان سخاوتمند و جوادند و بعضی بخیل و ممسک، وخلاصه ساختمان طبیعی احساسات و عواطف اطفال جامعه و همچنین در بعضی از مواقع اطفال یک پدر و مادر با یکدیگر متفاوت و به گفته امام صادق(ع) اختلاف ساختمان روحی مردم، مانند اختلاف طبیعی معادن طلا و نقره است.

3- یکی از مهمترین وظایف دینی، علمی و ملی والدین، توجه کامل، به پرورش احساسات کودکان و مراقبت در تربیت عواطف آنان است. احساس عاطفی در کودکان، خیلی زود بیدار می‌شود، در موقعی که دستگاه عقل کودک به کلی خاموش است و کمترین درک استدلالی ندارد، در موقعی که قوای بدن کودک در نهایت ضعف و ناتوانی است شعور عاطفی در وی بیدار و آماده پذیرش تربیت است. غفلت پدر و مادر در این اوقات حساس می‌تواند آثار نامطلوبی در روان کودک بگذارد و او را بد بار بیاورد. بـدون عـواطـف گرم انسانى، زندگانى زنان، شوهران، فرزندان، يتيمان و همه طبقات اجتماع، فلج مى شود و گاهى هم متاسفانه به خودكشى مى انجامد.

4- یکی از بهترین وسایل پرورش صحیح عواطف کودکان، نوازش کودک و ابراز محبت و مهر نسبت به او است. همانطور که کودک فطرتاً به غذا و آب و هوا و خواب احتیاج دارد؛ به محبت و نوازش نیز محتاج است، محبت مطبوع‌ترین غذای روان کودکان است، کودک از بوسیدن، بوییدن، در آغوش گرفتن، نوازش کردن، محبت نمودن، خشنود می‌شود، مسرور می گردد و لذت می برد. محبت و مهربانی در خانواده ، پایه اساسی پرورش صحیح عواطف کودک است. در پرتو محبت می توان احساسات طفل را به خوبی رهبری کرد و به راه صحیح و سعادتبخش سوق داد و او را انسان شایسته‌ای ساخت. کودکی که از مهر و محبت محروم مانده و رأفت و عطوفت ندیده است احساساتش به راه غلط می‌رود، دچار تندخویی و خشونت، بدبینی و بدخواهی، دشمنی و کینه توزی، و دهها صفات ذمیمه دیگر می گردد.

5- درس بشردوستی را باید از کودکی فرا گرفت. پدر و مادری که به فرزند خود محبت می کنند و نسبت به وی مهربان هستند می توانند به او بفهمانند که دگران را دوست بدارد. طفلی که هرگز از کسی محبت ندیده و لذت مهربانی را نچشیده است اساسا معنی محبت را نمی فهمد و این حقیقت روحانی و حیاتبخش را درک نمی کند، او در زندگی، هر چه دیده است سردی و بی مهری و احیانا خشونت و تندی بوده است، او با مردم همانطور رفتار می کند که مردم با او رفتار کرده اند. از چنین انسانی نباید توقع بشردوستی داشت.

6- صاحب نظران و محققان به درستی معتقدند عاطفه و احساس در حیات بشر قبل از عقل و ادراک ظاهر می شود که به نخستین روزهای زندگی باز می گردد. از این سو تأثیر عاطفه در عمل نیز از سایر عوامل و انگیزه ها نیرومندتر است و باید همواره تحت کنترل و پرورش ویژه قرار گیرد. پرورش عاطفی همواره از نظر روان شناسان و مربیان امری مهم تلقی شده است همچنان که آیات و روایات و مباحث تربیتی اسلام نیز آن را مورد توجه کامل و دقیق قرار می دهد و در این زمینه رهنمودهای ارزشمندی را ارایه می کند. آیاتی که از مودت، محبت و عدادت انعطاف و متفاوت، طمانینه، اضطراب و حب جمال و زیبایی و مانند آن سخن می گوید می تواند به بُعد عاطفی (با مفهوم عام آن) ناظر باشد، هرچند به مواردی چون عداوت و قساوت عنوان عاطفه دادن از باب لازم لاینفک بودن آنها با صفات متضادشان چون محبت و عطوفت است. تربیت عاطفی به معنای هدایت و کنترل عواطف و احساسات و شکوفا سازی و بهره گیری به موقع از آن ها در جهت مطلوب یعنی خیر و سعادت انسان است.[1]

7- عقل و احساس، دو موهبت بزرگ الهی و دو سرمایه فطری بشر است. در راه نیل به خوشبختی و سعادت، باید از هر یک از این دو نیرو استفاده کرد و هر کدام را در جای خود بکار برد. همانطور که علم و عدل، منطق و استدلال، تفکر و تعقل، برای تکامل بشر ضروری است همچنین اخلاق و فضیلت، ایمان و معنویت، مهر و محبت که مایه تعالی روان است نیز لازم و حتمی است.

8- عقل و عاطفه از جهات متعددی با یکدیگر متفاوتند و در راه تأمین سعادت بشر هر یک،‌ وظایفی را به عهده دارند؛ به طور مثال:

عقل

عاطفه

- به منزله قاضی عادل و عالم

- به منزله قوه اجرایی و دستگاه قضایی

- احکام عقل بر اساس استدلال و برهان

- عواطف تنها عشق، شور و هیجان

- غلبه بر جهان هستی و تسخیر طبیعت

- منشأ مهر و خشونت، جنگ و جنایت و ...

- عدل زاییده عقل

- احسان مولود عواطف

- سرد و خشك و خاموش است - زندگى را گرم و دلپذير مى سازد

9- دوست دارم این بحث را از دیدگاه دانشمند فرهیخته دکتراحمد بهشتی( مدرس حوزه علمیه و پژوهشگر علوم تربیتی) تکمیل و عمق بخشم تا به اهمیت این بحث همگان واقف شویم. این صاحب نظراندیشمند درکتاب خود به نام «تربیت کودک در جهان امروز»[2] درخصوص موضوع عقل و عاطفه چنین ابراز نظر نموده اند:ترديدى نيست كه نيروى عقل درراه كشف رازهاى خلقت، كمك هاى شايانى به انسان كرده است. بشر به يارى عقل توانست كوچكترين جز عالم خلقتف، اتم راكه قطر آن از ميليمتر تجاوز نمى كند بـشـكـنـد و بـه اسـرار درون آن پـى ببرد و آفتابيش در ميان بيند! انسان توانست، قوانين حركت ستارگان را كشف كند و نظم خيره كننده آنها را دريابد،كهكشان هارا-كه هركدام داراى چندين منظومه شمسى هستند ـ مورد مطالعه قرار دهد، صنايع كوچك و بزرگ، يكى پس از ديگرى قدم به عـرصـه وجـود گـذاشتند و زندگى ساده و بى پيرايه گذشته بشر را به صورت زندگى ماشينى پيچيده و پرهياهوى امروز درآوردند.

درعـصـر مـا ـ كـه صـحـبـت از تسخير كرات آسمانى و مسافرت هاى دور و دراز فضايى درميان است ـ كره كوچك زمين نمى تواند بشر را در خودمحبوس گرداند.

وی در فراز دیگر کتابش می گوید: آموزش و پرورش در دنياى امروز، نقش بسيار حساسى به عهده دارد. بـايد انسان را براى چنين زندگى پرپيچ و خمى آماده گرداند و بدون اين كه بگذارد شخصيت و حيثيت آدمى فداى علم و صنعت و ماشينيسم شود، او را براى استقبال از تمام جلوه هاى آن آماده ومـهـيـا كـنـد، از اين رو يكى از هدف هاى آن، پرورش قواى فكرى انسان است، ولى بايد توجه كرد كه چاشنى زندگى انسان، عواطف است. بدون عاطفه، زندگى سرد و تلخ و خالى از لطف است.

از نگاه ایشان اصولا عقل و علم و هرچه از آنها سرچشمه مى گيرد، سرد و خشك است. عواطف، زندگى را گرم و دلپذير مى سازد و انسان را به حركت و كوشش و تلاش وامى دارد.

در عين حال این عالم فرهیخته می گوید؛ مردمى كه تعادل عواطف خود را از دست داده و از لحاظ عواطف دستخوش افراط و تفريط شده اند، از نظر روانى بيمارند وادامه زندگى براى آنها دشواراست. بـه هـمـان انـدازه كـه مـحـبت پدران و مادران در سعادت و خوشبختى اطفال موثراست و نقش سـازنـدگـى يك انسان خوش بخت را ايفا مى كند، افراط وتفريط در محبت، نقش سازندگى يك انسان عليل و ناتوان و بدبخت را ايفا مى كند. لذا خانه اى كه فاقد مهر و محبت است، كانون بدبختى و دربه درى اطفال است.

خـانواده هايى كه براثر ازدواج هاى نامتناسب به وجود آمده اند وشالوده سست و درهم گسيخته اى دارند، براى اطفال، ماتمكده اى بيش نيستند. از طرف ديگر، افراط در محبت نيز سبب مى شود كه كودكان، فاقد اراده و اعتماد به نفس بار آيند و همواره طفيلى و انگل ديگران باشند. آنها قوه ابتكار ندارند و در برابر مشكلات و حوادث و فراز ونشيب هاى زندگى، شكست مى خورند و از پـاى در مـى آيـنـد، از ايـن رو امام باقر(ع ) مى فرمايد: "شرالابا، من دعاه البرالى الافراط...: بدترين پدران، كسانى هستند كه در محبت و نيكى به فرزندان، زياده روى نمايند...".[3]

10- این عالم فرهیخته و مدرس حوزه علمیه پا را فراتر از برخی مسائل مطرح شده گذشته و با تیز هوشی خاصی یادآور می شوند؛ بـا اين كه عقل به تنهايى، سرد و خشك و خاموش است، پيشروى ها و تكامل آن نيز مديون عواطف است. اگـر ملاحظه مى كنيم كه دانشمندان براى كشف يكى از اسرار خلقت، مدتها در لابراتوارها وقت مـى گـذرانند و از استراحت و خواب و تفريح چشم پوشى مى كنند، به خاطر عشق و اشتياقى است كه به كار خويش دارند. اگر اين عشق و اشتياق، از آنها گرفته شود،در ظرف چند ثانيه از پاى درمى آيند و نوميدانه دست از كار خود مى كشند. اگر رهبران كشورهاى آزادشده، براى نجات كشورهاى خويش از چنگال امپرياليسم، تمام مصايب و مـشـكـلات و زنـدان هـاى تـاريك انفرادى راتحمل مى كنند و حتى احساس خستگى و ناراحتى نمى نمايند، از بركت عشق به آزادى و دلسوزى به ميليونها انسان گرسنه و اسير است. اگر عواطف گرم و خروشان آزادى خواهان و استقلال طلبان هند[4](و دنیا) نبود، قطعا تا امروز، هندوستان ( و تمام کشورهایی مانند هند) در زير يوغ استعمار خرد و شكسته شده بود.

از نگاه ایشان جان کلام این که؛

- اگـركـاشـفين بزرگ به قعراقيانوسها و فراز آسمانها سفرمى كنند، اگر دانشجويى براى آزمايش دارويـى كه كشف كرده است، جان خودرا درمعرض خطرقرارمى دهد واثرآن را روى بدن خويش آزمايش مى كند، اگر قهرمانان براى سرفرازى و نجات ملت خويش، فداكارى وجانبازى مى كنند، اگـرانـسـان دوسـتـان بـزرگ و مـنـجيان فناناپذير عالم انسانيت، از نيروى استقامت، بردبارى، فداكارى و نوع دوستى برخوردارند، همه آنها مديون نيروى شگرف حيات عاطفى هستند.

- همين عاطفه است كه رهبران بزرگ آسمانى را براى نجات بشر به فداكارى واداشته است.

- خوب است در مساله تربيت اطفال تـجـديـد نظركنيم و به قول ويل دورانت:نخست خود را تربيت كنيم، سپس به تربيت كودكان خود بـپـردازيـم زيـرا تـا خـود ما ازتعادل عواطف برخوردارنباشيم و حيات عاطفى ما سالم و نيرومند نباشد، نمى توانيم درمسأله تربيت اطفال كامياب شويم. درحقيقت، ما هرچه هستيم، كودكان ما همان خواهندشد.

- بدون ترديد عواطف انسانى، عهده دار بسيارى ازكارهاى برجسته وعالى است. بسيارى ازجنبش ها و كوشش و تلاش ها، اثر عواطف است. بسيارى از بدبختى ها و سيه روزى ها و جنگ ها، زايده پاره اى از عواطف نا به جا و مزاحم است. ايـن عـواطـف نـابه جا, سبب ناتوانى روح انسان مى شود وانسان را از كاروان تمدن و نيل به كمال , عقب مى افكند. هـنـگامى ستاره اقبال و خوشبختى انسان در آسمان زندگى مى درخشد كه داراى روحى استوار باشد.مردمى كه داراى روحى ضعيف وناتوان هستند، نمى توانند به اوج سعادت و خوشبختى برسند.آنـهـا هـمـواره در لجنزار جهل و نابخردى، دست و پا مى زنند و در ميان تار و پودهاى اوهامى كه برگرد خود تنيده اند، محاصره شده اند. [5]

- والدین، معلمان، اساتید و مربيان، ضرورت دارد با توجه به اهميت و نقش عواطف، در تربيت و هدايت آن، كوشش كنند و وظـيـفـه خـود را بـه خـوبى اجرا نمايند، باشد كه در راه رسانيدن انسان به اوج كمال و عظمت، سهمى داشته باشند.

چهارشنبه: 26 / 11 / 1401- 24 رجب 1444- 15 فوریه 2023

منابع

1- شریعتمداری، علی؛ فلسفه تعلیم و تربیت. چاپ پنجم، اصفهان:کتاب فروشی ثقفی، بی‌تا.

2- زاهدی، مرتضی؛ نظریه تربیتی اسلام، تهران: مؤسسه صابره، 1385.

3- صانعی، سید مهدی؛ پژوهشی در تعلیم و تربیت اسلامی. مشهد: سناباد، 1378.

4- مطهری، مرتضی؛ تعلیم و تربیت در اسلام. چاپ چهل و یکم، تهران: صدرا، 1383.

5بهشتی، احمد؛ تربیت کودک در جهان امروز. چاپ هشتم. قم: موسسه بوستان کتاب. 1395.


[1] - طهرانی، سیده مهشید،1395،بررسی عواطف در کودکان و جایگاه آن در روند تربیت،دومین همایش ملی آسیب شناسی تربیت اخلاقی در نظام آموزشی ایران،یزد،https://civilica.com/doc/654168

[2] - بهشتی؛ احمد( 1395). تربیت کودک در جهان امروز. قم: موسسه بوستان کتاب. چاپ هشتم.

[3] - امام باقر عليه السلام: شَرُّ الآباءِ مَن دَعاهُ البِرُّ إلَى الإِفراطِ ، وشَرُّ الأَبناءِ مَن دَعاهُ التَّقصيرُ إلَى العُقوقِ: بدترينِ پدران ، كسى است كه نيكى [به فرزند] ، او را به زياده روى بكشانَد ، و بدترينِ فرزندان ، كسى است كه كوتاهى [در حقّ پدر و مادر] ، او را به نافرمانى بكشاند . ( تاريخ اليعقوبي : ج 2 ص 320 )

[4] - جـواهـر لـعـل نـهـرو، مى نويسد:در جامعه هند, مردم , به طبقات يا كاست هاى جدا از هم تقسيم مى شدند. پـايـيـن تـر ازهـمـه، طـبـقـه اى بـودنـد كه نجس حساب مى شدند و ساير طبقات با آنها تماس نمى گرفتند و اينها حق ورود به مجامع و معابد را نداشتند وناچار بودند در محله هاى مخصوص يا خارج شهر زندگى كنند. در دوران مـبـارزه براى استقلال، گاندى براى درهم شكستن اين رسوم نيز به مبارزه پرداخت و نـجـس هـا را هـريجن (مخلوق خداوند) ناميد وديگران را به تماس با آنها تشويق كرد و يك بار هم بـه ايـن منظوراعلام روزه كردوكاست هاى هندو اقدام كردند و زنجيرهايى كه هندوان بردست و پاى برادرانشان گذاشته بودند، تااندازه اى گسست.

[5] - بهشتی؛ احمد( 1395). تربیت کودک در جهان امروز. قم: موسسه بوستان کتاب. چاپ هشتم.

اسد...
ما را در سایت اسد دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : asadollah587o بازدید : 97 تاريخ : دوشنبه 1 اسفند 1401 ساعت: 20:23