ارتباط مسایل انسان شناختی با اصول بنیادین دین

ساخت وبلاگ

ارتباط مسایل انسان شناختی با اصول بنیادین دین

اسدالله افشار

ای نسخه اسرار الهی که تویی

و ای آینه جمال شاهی که تویی

بیرون ز تو نیست هرچه در عالم هست

از خود بطلب آن چه خواهی که تویی

از آن جا که رسالت دین و معارف الهی معرفی حقیقت انسان و جهان هستی می باشد، مسایل انسان شناختی با اصول بنیادین دین؛ همچون: خداشناسی، نبوت و معاد و تبیین احکام اجتماعی اسلام و مسایل اخلاقی پیوندی ناگسستنی دارد. به اختصار می توان گفت:

1. خداشناسی وانسان شناسی: تنها چیزی که انسان به آن معرفت حضوری دارد، نفس خویش است که اگر آدمی بتواند حقیقت وجود خود را درک کند و بشناسد، از درک و شهود خداوند منفک نخواهد شد؛ زیرا مخلوقات آینه و مرآت صفات حق می باشند، صفاتی؛ همچون: علم، قدرت، اراده، حیات و ... در مخلوقات، نشان از آن دارد که مبدء و منشأ اصلی موجودات، کمالات اعلا را دارا است.

وخداوند متعال نیز می فرماید:"وَفِی أنفُسِکُمْ أفَلاَ تُبْصِرُونَ: و در خود شما؛ پس مگرنمی بینید؟"[1] بدون شک انسان اعجوبه عالم هستی است.پیامبر گرامی اسلام(ص) فرمود:" مَن عَرَفَ نَفْسَه فَقَدْ عَرَفَ ربّه:کسی که خویش را بشناسد،خدایش راشناخته است."[2] آری خودشناسی درتمام مراحل، راه خداشناسی است.

مقصود از شناخت نفس نیز فقط شناخت هیکل جسمانی و قوای طبیعی و اصل و نسب نیست، بلکه کسی که مخلوقیت و مربوبیت خود را شناخت و خود را آیت وجود حق تعالی و مظهر صفات الهی دانست، به قدر دلالت وجود خویش و معلوماتش، خدای خود را نیز خواهد شناخت.

2. نبوت و انسان شناسی: هر پیامبری که از جانب خدا مبعوث می شود از قدرت و نیروی خارق العاده برخوردار است که از طریق وحی با ریشه و مبدء هستی اتصال پیدا می کند؛ حال اگر در انسان شناسی اثبات نشود که انسان توانایی ارتباط مستقیم با خداوند و ارتباط غیر مستقیم از طریق فرشتگان را دارد، چگونه می توان از وحی و پیامبری سخن به میان آورد؟!

اگر در انسان شناسی ثابت شود که انسان از دو جزء تن و روان آفریده شده و روح و روان آدمی در پرتو عبودیّت و اطاعت از تعالیم الهی استعداد و لیاقت وحی را می یابد و معارف الهی را از خدا دریافت می کند تا به مردم برساند، از این طریق به شبهات منکران نبوت که معتقد بودند: انسان نمی تواند با خدا چنین ارتباطی برقرار کند، پاسخ داده می شود.

منکران نبوّت می گفتند: "... مَا هَذَا إلاّ بَشَرٌ مِّثْلُکُمْ یُرِیدُ أن یَتَفَضَّلَ عَلَیْکُم وَلَوْ شاءَاللهُ لأنزَلَ مَلائِکَةً مَّا سَمِعْنَا بِهَذَا فِی ءَابَآئِنَا الأوَّلِینَ: این [مرد] جز بشری چون شما نیست، می خواهد بر شما برتری جوید، و اگر خدا می خواست قطعاً فرشتگانی می فرستاد. [ما] در میان پدران نخستین خود، چنین [چیزی] نشنیده ایم. منکران نبوّت حضرت نوح، که شناختی از انسان نداشتند و می پنداشتند که جز ملائکه کسی توان ارتباط با غیب و خداوند را ندارد، او را به سلطه جویی متهم کردند."[3]

نبوت عامه و ضرورت بعثت انبیا نیز از طریق انسان شناسی اثبات می شود؛ زیرا هدف از آفرینش انسان، رسیدن به کمال و سعادت است و این هدف با شناخت عادی و متعارف انسان ها که به واسطه ی تجربه و بهره مندی از عقل به دست می آید؛ اگرچه نقش مهم در تأمین نیازمندی های زندگی ایفا می کند، امّا برای شناخت راه کمال و سعادت حقیقی در همه ابعاد فردی و اجتماعی، مادّی و معنوی، و دنیوی و اخروی کافی نیست بنابراین از آن رو که باید هدف آفرینش انسان تحقق یابد، راه دیگری ورای حسّ و عقل برای شناختن حقایق زندگی و وظایف فردی و گروهی بایسته است و آن چیزی جز راه وحی و مبعوث شدن انبیای الهی به عنوان دریافت کننده ی وحی نیست، تا به واسطه آنان راه صحیح زندگی شناخته شود و انسان ها هدایت گردند.

3. معاد و انسان شناسی: در صورتی می توان از حیات پس از مرگ تصویر روشنی ارائه نمود که وجود روح غیر مادی و مستقل از بدن را پذیرفته باشیم؛ چرا که مادّه از بین رفتنی و نابود است، و تنها روح مجرّد پس از متلاشی شدن جسم مادّی باقی می ماند.

آیات شریفه قرآن وجود روح انسانی را ثابت می کند؛ چنانکه در کیفیّت آفرینش انسان می فرماید: ... وَ نـَفَخَ فِیهِ مِن رُّوحِهِ...[4] و در مورد آفرینش حضرت آدم نیز می فرماید: ... وَنـَفَخـَتُ فِیهِ مِن رُّوحِی...[5] آیات دیگر نیز روح را قابل بقا ـ بدون بدن ـ معرفی می کند.

شبهات معاد به این امر برمی گردد که به گمان آنان، انسان عبارت از همین بدن مادّی است که با مرگ متلاشی و نابود می شود و چنانچه دوباره زنده گردد، انسان دیگری خواهد شد؛ از این رو می گفتند: آیا هنگامی که ما مردیم و در زمین گم شدیم، آفرینش تازه ای خواهیم یافت... و در جای دیگر آمده است: ... چه کسی این استخوان های پوسیده را زنده می کند؟ و قرآن کریم با اشاره به این حقیقت، در پاسخ منکرین معاد می فرماید: بگو: فرشته مرگی که بر شما گمارده شد، جانتان را می ستاند، آنگاه به سوی پروردگارتان بازگردانیده می شوید.

بنابراین قوام انسانیت و شخصیت افراد به آن چیزی است که ملک الموت آن را قبض و توفّی می نماید و آن روح آدمی است که مجرد بوده و از بین نمی رود. اگر در مباحث انسان شناختی به این حقیقت دست نیابیم و آن را اثبات نکنیم، مسأله معاد، فرض معقول و با پشتوانه استدلالی نخواهد بود.

4. تبیین مسایل اخلاقی و انسان شناسی:اخلاق عبارت است از: مجموعه صفات روحی و باطنی انسان و اعمال و رفتارهایی که از خلقیات درونی او ناشی می شود.

مسایل اخلاقی ارتباط بسیار نزدیکی با شناخت انسان دارد؛ چرا که اگر حقیقت آدمی شناخته نشود، و ابعاد وجودی و نقاط قوت و ضعف او معرفی نگردد، همچنین کمالاتی که به واسطه اخلاق پسندیده به دست می آید و درکاتی که به وسیله رذایل اخلاقی نصیب او می شود، تبیین نگردد؛ نمی توان از اخلاق و علم اخلاق سخن به میان آورد؛ زیرا اخلاق، با توجه به حقیقت انسان و اهداف عالیه او، معیار فعل اخلاقی نیک و بد و رذایل و فضایل و ارزش ها و ضد ارزش ها را تعیین می نماید.

همچنان که اگر قابلیت تغییر پذیری انسان در مباحث انسان شناختی تبیین نشود، علم اخلاق و مباحث اخلاقی و تربیتی بیهوده است، و بلکه تمام برنامه های تربیتی انبیا و کتاب های آسمانی لغو خواهد شد.

بنابراین اخلاق بدون مباحث انسان شناسی قابلیّت تحقّق نخواهد داشت؛ از این رو به روشنی می توان گفت: بحران های اخلاقی در مکاتب مادّی به جهت عدم شناخت صحیح انسان است.

5 . تبیین احکام اجتماعی و شناخت انسان؛ هرجامعه، یا گروه اجتماعی، قواعد و مقرراتی دارد که ضامن ادامه حیات آن جامعه، یا گروه است. احکام اجتماعی و قوانین اسلام از قبیل: حقوق، اقتصاد، سیاست و ... با شناخت کامل انسان و تمام جوانب آن ارتباط دارد. با شناخت ماهیت و حقیقت انسان و جدا نمودن نیازهای اصیل از نیازهای کاذب می توان احکامی برای او وضع کرد که او را به سعادت و کمال برساند.

بنابرآنچه گفته شد؛ به دست آوردن فلسفه حقیقی احکام اسلام، مستلزم شناخت واقعی آن است؛ هرچند که بندگان الهی در سایه وحی، آنچه را که خداوند متعال نازل فرموده است، می پذیرند، امّا تبیین احکام و اوامر و نواهی برای منتقدان دین، تنها در پرتو حل برخی از مسایل انسان شناختی امکان پذیر است.

به عنوان مثال در چهار چوب تعالیم وحیانی، هویت واقعیت انسان (انسانیت انسان) تنها در مسیر قرب الهی شکل می گیرد، دوری از خدا سقوط از مرتبه انسانیت و پست تر شدن از حیوانات است. با توجه به این تصویر، دستور قصاص برای قتل عمد و پاره ای ازاحکام جزایی وحدود الهی همچون اعدام برای مرتد، دستوری معقول و مستدل است؛ زیرا چنین فردی انسانیت خود را آگاهانه از دست داده است وحیوانیت و بدترین جنبنده بودن را برگزیده و به میکروبی خطرناک تبدیل شده که برای حفظ سلامت جامعه باید از میان برداشته شود.

به‌ حقیقت‌ آدمی‌ باش‌ و گرنه‌ مرغ‌ باشد

که‌ همین‌ سخن‌ بگوید به‌ زبان‌ آدمیّت

مگر آدمی‌ نبودی‌ که‌ اسیرِ دیو ماندی

که‌ فرشته‌ ره‌ ندارد به‌ مکان‌ آدمیّت‌

اگر این‌ درنده‌ خوئی‌ زطبیعتت‌ بمیرد

همه‌ عمر زنده‌ باشی‌ به‌ روان‌ آدمیّت‌

رسد آدمی‌ به‌ جائی‌ که‌ به‌ جز خدا نبیند

بنگر که‌ تا چه‌ حدّست‌ مکان‌ آدمیّت‌

طیَران‌ مرغ‌ دیدی‌، تو ز پایبند شهوت

بدر آی‌ تا ببینی‌ طیران‌ آدمیّت‌

مباحث انسان شناسی محورتمام مطالعات علوم انسانی

انسان موجودی چند بُعدی و پیچیده است که شناسایی دقیق او بررسی همه جانبه نیاز دارد. مباحث انسان شناسی محور تمام مطالعات علوم انسانی است؛ به عبارت دیگر انسان شناسی به عنوان محور مشترک رشته های علوم انسانی عمل می کند.

با نگاهی دیگر انسان به واسطه وجود چند بُعدی و ذومراتب، می تواند با روش های مختلف شناختی مورد بررسی قرار گیرد.

روش تجربی، وجود انسان را ازدریچه حس وتجربه وبا استفاده ازعلومی، مانند: فیزیولوژی، روان شناسی، مردم شناسی و ... مورد مطالعه قرار می دهد. روش عقلی، با نگاه کلان به ابعاد وجودی انسان و مبدأ و غایت او به کشف جایگاه وی در نظام آفرینش می پردازد و با کمک از فلسفه، لایه های غیرمرئی و ماورای طبیعت او را به نمایش می گذارد.

روش عرفانی، با بهره گیری از کشف و شهود و سیر و سلوک عرفانی جایگاه و مقام و منزلت انسان را در نظام هستی مشخص می کند.

و در نهایت روش دینی، با توجه به تعالیم وحیانی و الهی به آدمی می نگرد و به دلیل اتصال به علم لایزال الهی از جامعیت کامل برخوردار است و منحصر در قلمرو خاص نمی باشد و از اتقان و استحکام کافی برخوردار است و خطا در آن راه ندارد، و در بینش ساختاری آن رابطه ی تمام ابعاد وجودی انسان مورد توجه قرار دارد.

همه معارف بشری ازآن جا که مربوط به انسان است؛اعتبارخود رااز نوع نگرش انسان به خود دریافت می کند. پذیرش طبیعت وسرشت مشترک برای انسان باعث می شود که اولاً: خود را در مرتبه والاتر وبرتر از حیوان بداند، ثانیاً: همواره در پی شناخت راه های وصول برای رسیدن به سعادت و کمال برآید.

آدمی‌زاده طرفه معجونی است

کز فرشته سرشته وز حیوان

گر کند میل این، شود پس از این

وار کند میل آن شود به از آن

تمامی نظام های اجتماعی، تربیتی، اخلاقی، حقوقی، سیاسی، اقتصادی، و...، زمانی ارزش و قداست می یابد که بتواند نیازهای اساسی و الهی انسان را برآورده سازد. فقدان انسان شناسی کامل و معتبر این نظام ها را ناکارآمد خواهد کرد.

مهم تر آن که شناخت خداوند از گذرگاه شناخت انسان می گذرد و معاد و نبوت نیز به این امرمهم مرتبط است. انسان امروز در قیاس با انسان قبل از رنسانس، به دلیل حجم انبوه و روزافزون دانش ها درباره انسان که حاوی نظرات ضد و نقیض با یکدیگر است، همواره از شناخت خویش، محروم و محجوب مانده است.

بنابراین پرداختن به انسان شناسی دینی ومبتنی بر قرآن کریم، اساسی ترین وظیفه هر انسان مسلمان، آگاه و هوشمند است؛ چرا که رسالت انسانی انسان زمانی آغاز می شود که شناختی کامل و واقعی از خویشتن بیابد.

بنمای رخ که باغ و گلستانم آرزوست

بگشای لب که قند فراوانم آرزوست

ای آفتاب حسن برون آ دمی ز ابر

کان چهره مشعشع تابانم آرزوست

بشنیدم از هوای تو آواز طبل باز

باز آمدم که ساعد سلطانم آرزوست

گفتی ز ناز بیش مرنجان مرا برو

آن گفتنت که بیش مرنجانم آرزوست

وان دفع گفتنت که برو شه به خانه نیست

وان ناز و باز و تندی دربانم آرزوست

جمعه: 31 / 06 / 1402- 6 ربیع الاول 1445- 22 سپتامبر 2023

منابع

1- قرآن کریم با ترجمه فولادوند.

2- طباطبائی، محمد حسین، المیزان فی تفسیر القرآن.

3- شایان مهر، علیرضا، دائره المعارف تطبیقی علوم اجتماعی، سازمان انتشارات کیهان، 1377.

4- ممدوحی، انسان و جهان در شناخت مکتب اسلام، قم: مؤسسه‌ آموزشی و پژوهشی امام خمینی.

5- جعفری، محمد تقی، آفرینش انسان، دفتر تبلیغات اسلامی.

6- نصری، عبدالله، مبانی انسان­شناسی در قرآن، مؤسسه‌ی فرهنگی دانش و اندیشه معاصر.

7-جوادی آملی،عبداللله، تفسیر موضوعی قرآن کریم، «صورت و سیرت انسان در قرآن»، مرکز نشر اسراء.

8- قربانی، زین العابدین، فلسفه‌ی آفرینش انسان.

9- واعظی، احمد، انسان از دیدگاه اسلام، پژوهشکده‌ حوزه ودانشگاه.

10- جوادی آملی، عبدالله، زن در آیینه‌ی جلال و جمال، نشر اسراء، 1385.

11- مصباح یزدی ،استاد محمدتقی، آموزش فلسفه، (2جلد)، سازمان چاپ و نشر دفتر تبلیغات اسلامی، چاپ سوم، 1368.

12- مطهري، شهيد مرتضی، انسان در قرآن(مقدمه ای بر جهان بینی اسلامی4) ، انتشارات صدرا، 1373.

13- جعفری تبریزی، علامه محمد تقی، انسان درافق قرآن،انتشارات بعثت(مؤسسة القرآن الکریم)، 1361.

14- حسن زاده آملی،استاد علامه حسن، انسان کامل از دیدگاه نهج البلاغه ، بنیاد نهج البلاغه، 1359، تهران.

15- حسن زاده آملی،استاد علامه حسن،انسان و قرآن ، انتشارات الف لام میم، چاپ اول، 1383، تهران.

16- جوادی آملی، عبدالله، تفسیر انسان به انسان ، نشر اسراء، چاپ اول، 1384، قم.

17- جوادی آملی، عبدالله، تسنیم (تفسیر ترتیبی قرآن کریم) ، نشر اسراء، چاپ اول، پاییز 1378، قم.

18- حسن زاده آملی،استاد علامه حسن،دروس معرفت نفس،انتشارات الف لام میم، چاپ دوم، 1383، تهران.

19- حسن زاده آملی،استاد علامه حسن،رساله فارسی «أنه الحق»، انتشارات قیام، چاپ دوم، 1379، قم.


[1] - ذاريات/21 .

[2] - بحارالأنوار، ج۲، ص۳۱ .

[3] - مؤمنون/ 24.

[4] - سجده/9.

[5] - حجر/29.

اسد...
ما را در سایت اسد دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : asadollah587o بازدید : 44 تاريخ : دوشنبه 3 مهر 1402 ساعت: 13:05