اعتراف؛ حیرت و شگفتي نظریه پردازان غربی دربرابر انقلاب اسلامي

ساخت وبلاگ

اعتراف؛ حیرت و شگفتي نظریه پردازان غربی دربرابر انقلاب اسلامي

اسدالله افشار

يكي از بزرگترين و مهم ترين حوادث و رويدادهاي قرن بيستم ، وقوع انقلاب اسلامي در ايران است[1]. اين انقلاب به رهبري امام خميني (ره) توانست بسياري از معادلات جهاني و روابط قدرت هاي بزرگ را تغيير داده و تحولات گسترده اي در نظام بين الملل ايجاد نمايد. انقلاب اسلامي در دوران جنگ سرد و نظام دو قطبي به وقوع پيوست و به دليل ماهيت ديني و مذهبي خود نتايج و تاثيرات بسيار گسترده اي در جهان و به ويژه جهان اسلام ايجاد نمود و از اين حيث مي توان آن را در رديف بزرگترين رويدادهاي قرن بيستم قلمداد نمود. پيروزي انقلاب اسلامي در ايران، بستر مناسبي را براي آزمون پذيري نظريه هاي انقلاب ايجاد نمود و زمينه دگرگوني و تغيير بسياري از نظريه هاي انقلاب را فراهم نمود.

تحقق انقلاب اسلامی یکی از بزرگترین رخدادهای اجتماعی نیمه دوم قرن بیستم به حساب می آید که در نوع خود بی نظیر و منحصر به فرد بود ، به گونه ای که موجبات شگفتی همگان را برانگیخت و توجه جهانیان را به سوی خود جلب نمود.

این تحول و دگرگونی در نظام اجتماعی ایران در سال 1357 با تحولات حاصل در ساختار سیاسی و نظامهای حکومتی دیگر تفاوت اساسی داشت . این پدیده موجب شد تا نظام اجتماعی حاکم بر ایران به طور کامل دگرگون گشته و نظامی نوین با اهداف ، ارزش ها و ساختاری کاملاً متفاوت جایگزین آن شود و در نتیجه منشأ ظهور آثاری بس شگرف در ابعاد گوناگون سیاسی، فرهنگی، اجتماعی، اقتصادی و ... گردد.

این حادثه بزرگ قرن ، از یکسو معادلات سیاسی استکبار را در ادامه سیاست سلطه و تقسیم استعماری جهان بهم زد، و از سوی دیگر یکی از استوارترین رژیم های وابسته را که از حمایت قدرت های بزرگ برخوردار بود، ریشه کن نمود . و در کشوری چون ایران ، با آن همه اهمیتی که از نظر استراتژیکی و اقتصادی برای قدرتهای بزرگ جهان داشت ، تحولی عظیم بوجود آورد.

مهمتر از این دو ، تأثیرگذاری روند انقلاب اسلامی به سطح آگاهی های عمومی ملت های مسلمان جهان به ویژه کشورهای اسلامی ، می باشد که خود زمینه تحولات سیاسی ، اجتماعی ریشه داری را در بین آنان فراهم آورد.

به اعتراف تحلیل گران سیاسی؛ ویژگی های انقلاب اسلامی از قبیل : برخورداری از جهان بینی الهی، ماهیت ایدئولوژیکی ، قدرت رهبری ، تفکر و اندیشه مبتنی بر دین و مشارکت عظیم مردم، موجب شد بسیاری از تحلیل ها، تئوریها وپیش بینی های صاحب نظران سیاسی بی اعتبارگشته ومجبور به تجدید نظردرتئوری های خود شدند.

همان گونه که بیان شد انقلاب اسلامى ایران از بدو پیروزی و تا امروز که در چهل و پنجمین سالروز حیات سیاسی خود قرار دارد، یکى از رخدادهاى بى نظیر دوران معاصر و فجر جدیدى در تاریخ بشریت است که منشأ آثارى بس شگرف در ابعاد فرهنگى، سیاسى، اجتماعى، اقتصادى و... در داخل و خارج از ایران گشت. به یقین شجره طیبه این انقلاب با بهره گیرى از چشمه زلال معارف و اعتقادات دینى مردم نستوه و فداکار ایران و با تکیه بر ریشه هاى استوار پیشینه فرهنگى و سیاسى و اجتماعى آنان بارور و پرثمر گشت. ضرورت بررسى چیستى و نیز علل و عوامل ظهور این پدیده و شناخت آثار و برکات آن بر کسى پوشیده نیست.

خصوصیات منحصر به فرد انقلاب اسلامی

انقلاب اسلامى خصوصیات منحصر به فردى دارد که آن را از دیگر انقلاب هاى جهان ممتاز مى سازد و مفهوم جدیدى از انقلاب به دست مى دهد. برخى از این خصوصیات از نظر خلف صالح معمار بزرگ انقلاب اسلامى از این قرارند:

1 ـ برخوردارى از پشتوانه عظیم فلسفه و فقه و معارف شیعه در طول هزار سال،

2 ـ انقلاب اجتماعى همه جانبه همراه با تحول بنیادین در زندگى انسان ها،

3 ـ استوارى بر پایه فرهنگ و اعتقاد و ایمان در مراحل اوج گیرى و سازندگى انقلاب،

4 ـ بهره مندى از رویکرد ارزشى و هدف گیرى اصلاح مفاسد جهانى و بشرى،

5 ـ حاکم سازى فرهنگ توحیدى به جاى فرهنگ الحادى و استبدادى،

6 ـ شکل گیرى بر مبناى نظم و انضباط انقلابى.

با توجه به این خصوصیات است که انقلاب اسلامى یک تفسیر اسلامى و الهى بوده و به معنى احیا و زنده کردن دوباره اسلام است؛ چنان که رهبر معظم انقلاب مى فرماید:

انقلاب یک تفسیر اسلامى و الهى است. ما انقلاب را یک تحوّل اخلاقى، فرهنگى و اعتقادى مى دانیم که به دنبال آن ها تحول اجتماعى، اقتصادى و سیاسى و آنگاه رشد همه جانبه ابعاد انسان ها مى آید. همان طور که در آیه قرآن است «ان الله لایغیر ما بقوم حتى یغیروا ما بانفسهم» هر وقت انسان ها خصلت هاى بد، ضعف ها، نقص ها و بى ایمانى ها را در خودشان تغییر دادند، اوضاع و احوال اجتماعى آنها تحول پیدا خواهد کرد. هیچ چیز هم جلوگیر آن نخواهد بود. براى شروع این حرکت و تحول همگانى، انسان ها باید احساس تکلیف کنند.[2]

اهداف انقلاب اسلامی

با نگاهی گذرا بر تاریخ ، روند و بستر شکل گیری و تکوین انقلاب اسلامی ، هدف اصلی و اصیل این نظام نوین، احیای اسلام و ارزش های دینی و حاکمیت بخشیدن به دین الهی، فارغ از هر گونه گرایش و تأثیر پذیری از مکتب های بشری، در جامعه بود. جامعه ای که سال های سال زیر سلطه و اقتدار صاحبان زر و زور و تزویر قرار داشت. البته در کنار این آرمان بزرگ، اهدافی مانند عدالت اجتماعی، آزادی خواهی، استقلال در ابعاد سیاسی، اقتصادی، فرهنگی، فکری و ...، نیز وجود داشت ، که همه این اهداف نیز در قالب اسلام، معنای واقعی خود را در انقلاب اسلامی پیدا می کند.

انقلاب اسلامی و تئوری های ناتمام

انقلاب اسلامی ایران در مقطعی از تاریخ رخ داد ، و اندیشه دینی و تفکر معنوی اسلامی را در سرلوحه حرکت و مبارزه خود قرار داد، که در معادلات سیاسی، جهان به دو قطب شرق و غرب تقسیم شده بود یعنی در یک طرف جهان کمونیست با اندیشه مارکسیستی و در طرف دیگر نظام کاپیتالیست (سرمایه داری) با اندیشه سکولاریسم و لائیک، حاکم بود. که در هر دو تفکر حاکم، جایی برای دین وجود نداشت. در تفکر کمونیستی که «دین افیون ملت ها شناخته شده است» و در اندیشه نظام سرمایه داری نیز «جدایی دین از سیاست» به عنوان شعار اصلی در نظر گرفته شده بود. در تطبیق تئوری های مرسوم و رایج انقلاب به انقلاب اسلامی، بسیاری از نظریه پردازان دچار مشکل گردیده و مجبور به رفوکردن و ترمیم های پی در پی و متعددی در تئوری های خود گشتند.

انقلاب و تحولات اجتماعي در جوامع مختلف بشري

انقلاب و تحولات اجتماعي همواره در جوامع مختلف بشري و در طول تاريخ زندگي بشر ، حادث شده است و آدمي براي تغيير وضع موجود تا رسيدن به وضع مطلوب همواره در تلاش و كوشش بوده است . تكاپوي انسان در رسيدن به كمال مطلوب ، انديشه ظرف مناسب اين پويش را در ذهن او متبادر ساخته و آدمي براي رسيدن به آن كمال ، نيازمند به محيط اجتماعي مطلوب ، انساني و متكي بر قوانين لايتغير الهي بوده ، اين كمال جويي و خداخواهي فطري او پايه و اساس همه حركات ، جنبشها و انقلابات است . خواه اين انقلابات به نام طبقه كارگر، به نام آزادي، به نام بورژوازي و يا مستقيما به نام پروردگار باشد، نهايتا خواست فطري انسان برآزادي خواهي، عدالت جويي و برابري طلبي است وتقريبا همه انقلابات دررأس خواسته هاي خودآزادي، عدالت و برابري را قرار داده اند.

انقلاب اسلامي ايران ؛ مورد توجه صاحب نظران دنيا

انقلاب اسلامي ايران ، به عنوان يكي از شكوهمندترين انقلابات دنيا و به عنوان يكي از بزرگترين و فراگيرترين آنها ، در دنيا ، همواره مورد توجه صاحب نظران بوده است . به اين خاطر تحليل ها ، تبيين ها و توصيف هاي متعددي از آن به عمل آمده است . بديهي است كه همه تبيين ها و تحليل ها مستدل، منطقي و همه جانبه نبوده و كاستي ها و نواقصي را نيز در بردارد.

اين مسأله نخست به دليل فطرت پديده هاي اجتماعي است كه ديد محدود آدمي به مكان و زمان را، به روي همه عوامل و شرايط مؤثر بر يك پديده نمي گشايد و دوم به دليل اين كه كانال دريافت مواد اوليه تحقيق درباره انقلاب اسلامي هر يك از تحليلگران متفاوت بوده و بعضا پيشداوري ها و پيش فرض هاي نادرست نيز بر اين «جامع نديدن» نقش داشته است. ضمن اينكه پديده انقلاب اسلامي با عظمت و پيچيدگي و چند لايه اي بودنش، امكان يك بررسي همه جانبه بي طرفانه، علمي و مستدل را كمتر فراهم مي كند و يا حداقل به ظرف زماني چندين ساله و مطالعه منابع بسيار و برخورداري از دانش هاي مختلف جامعه شناسي، تاريخ فلسفه، علوم ديني، علوم تربيتي، سياسي و علم روان شناسي است كه نياز به يك گروه تحقيقي كارآزموده و علاقه مند را طلب می کند؛ چرا كه تحقيق در این زمینه آن هم در 45 سالگی حیات سیاسی انقلاب اسلامی، از نوع يك تحقيق ميان رشته اي است كه با همكاري تنگاتنگ همه متخصصان امور فوق امكان پذير و ميسر مي شود.

نقش انقلاب اسلامي درعرصه نظريه پردازي انقلاب

بطوركلي تا پيش از پيروزي انقلاب اسلامي، ديدگاه علمي غالب نظريه پردازي هاي انقلاب اين بود كه انقلاب پديده اي متعلق به مدرنيته است كه به كاهش نقش مذهب در جامعه يا سكولاريزه شدن جامعه، افزايش توقعات فزاينده اقتصادي و عدم نوسازي سياسي معطوف است. اما پيروزي انقلاب اسلامي تحولات گسترده اي در نظريه هاي انقلاب به وجود آورد و موجب گرديد مفاهيمي كه تا پيش از اين در نظريه پردازي ها مورد توجه قرار نمي گرفت، بطور فعال در عرصه نظريه پردازي در حوزه انقلاب وارد شود.

انقلاب اسلامي در مقايسه با انقلاب هاي ديگر جهان از يك سلسله ويژگي ها، امتيازات اصولي برخوردار است كه از نظر فرهنگ، دانش و تئوري انقلاب آن را در رديف بالاي پديده هاي سياسي بزرگ و انقلاب هاي مهم جهان قرار داده است. انقلاب اسلامي ايران سه مفهوم بديع را وارد عرصه نظريه پردازي انقلابات نمود و تحولي شگرف در حوزه نظريه پردازي انقلابات به وجود آورد، اين سه مفهوم عبارتند از:

۱) رهبري مذهبي؛ ۲) ايدئولوژي اسلامي؛ ۳) بسيج اقشار مختلف مردم.

تأثير شخصيت حضرت امام خميني (ره) در انقلاب اسلامي

رهبري در انقلاب اسلامي مسأله اي برتر از اين مقام و منزلت است. چنان كه روند انقلاب اسلامي از آغاز نهضت تا پيروزي نشان مي دهد أثير شخصيت حضرت امام خميني (ره) در انقلاب اسلامي بيش از نقش يك رهبري بوده است. چهره امام خميني (ره) پيش از آن كه به عنوان رهبر نهضت در نظر آورده شود بيش از هر چيز به منزله يك مرجع تقليد بود و مردم ايشان را به عنوان يك مرجعيت ديني مي شناختند، تاريخ ايران مشحون از حضور روحانيون و مجتهدان بزرگي است كه همت خود را صرف بيداري و آگاه سازي مردم نموده اند، اما امام خميني (ره)، مجتهد و فقيه بي بديلي بود كه با تكيه بر دو پايه مقتضيات زمان و مكان در قرن افول دينداري و معنوي، انقلابي را به نام خدا در ايران و به پيروزي رسانيد كه بسياري از صاحب نظران برجسته دنيا، قرن بيستم را قرن «خميني» (ره) ناميدند.[3]

امام خميني (ره) با طرح نظريه ولايت فقيه معتقد بودند كه در زمان غيبت حضرت قائم (عج) مرجعيت ديني بايد در امر حكومت و سياست وارد شود و براي تشكيل حكومت اسلامي اقدام نمايد. حضرت امام خميني ضمن مباحث استدلالي بر روش متقن فقهي، به برنامه ريزي عملي براي تحقق ولايت فقيه در امر حكومت با طرح راه هاي مشخص و عملي نيز توجه خاصی داشتند.

انقلاب اسلامی ایران؛ نقطه آغاز خیزش بیداری اسلامی

انقلاب اسلامی ایران به عنوان نقطه آغاز خیزش بیداری اسلامی در نیمه دوم قرن بیستم، شروع دوره جدیدی از ظهور اسلام با رویکرد سیاسی را برای جهان اسلام نوید داده و پیروزی برجسته ترین حرکت اسلامی در این دوره، سایر حرکت های اسلامی در جهان اسلام را به تکاپو واداشت. ذکر این نکته ضروری است که میزان تاثیرگذاری انقلاب اسلامی بر همه جوامع اسلامی یکسان و یکنواخت نبوده، بلکه با توجه به اوضاع خاص هر منطقه و نیز قرابت های فکری، فرهنگی و جغرافیایی، درجه تأثیرآن متفاوت بوده است و هر اندازه که ملت ایران در نیل به اهداف انقلابی خود با ملت های دیگر وجه اشتراک داشته اند، به همان نسبت استقبال از این انقلاب گسترده تر بوده است. به طور کلی آنچه که بر همگان روشن و واضح است، این است که انقلاب اسلامی ایران تأثیرهای گسترده ای را در ورای مرزهای خود داشته و با توجه به پیروان و هواخواهانی که پیدا کرد و به عنوان یک نیروی قابل محاسبه توسط دولت های خارجی و همچنین دولت های منطقه عنوان شده است؛ بدان خاطر که «انقلاب اسلامی در ایران به دلیل جذابیت شعارها، اهداف، روش ها، محتوا، نتایج و سابقه مشترک دینی و تاریخی و شرایط محیط منطقه و بین المللی، پدیده ای تأثیر گذار در جهان اسلام بود.[4]

به چالش كشيده شدن فلسفه سيا سي غرب

انقلاب اسلامي ايران پرسشي مهم در ذهن انسان غربي ايجادكرده است. كثرت كتاب ها، پايان نامه ­ها، مقاله ها،كنگره ها وهمايش هايي كه تا كنون ازجانب غرب درباره انقلاب اسلامي به ثبت رسيده است،بهترين مؤيد اين ادعاست.اين درحالي است كه غرب به دليل ساحت تنگ مادي كه درآن شكل گرفته وقوام يافته است، هرگزنتوانسته ونخواهدتوانست كه حداقل ساحت قدسي ومعنوي انقلاب اسلامي را ـ كه جوهره واساس آن است ـ فهم كند. فلسفه سياسي انقلاب اسلامي ايران خود را با فلسفه سياسي غرب درگيركرده است و از بنيان، پيش فرض ها،مباني،اصول،متدوغايات،آن را به چالش كشيده است.اين چالش به قدري سريع ودر عين حال،فراگير بوده است كه در غرب، نظريه پردازان انقلاب ها را با حيرت و سرگرداني روبه رو كرده است.«درواقع،مطابق نبودن وناسازگاري پاره اي ازتئوري هاي انقلاب، برانقلاب اسلامي، نظريه پردازان بسياري را دچارمشكل وبه تعبير لاكاتوش، آنان را مجبوربه رفو كردن وترميم هاي متعددي درتئوري هايشان كرد.»

اين اعتراف ها فقط به بخشي ازاين واقعيت اشاره دارد: تدا اسكاچ پل كه قبل ازانقلاب اسلامي، بر اساس نظريه ساخت گرايانه خود به تحليل انقلاب هاي اجتماعي مي پرداخت،پس ازآن،به شكست نظريه خويش اعتراف مي كند ومي نويسد:

سقوط شاه ايران و به راه افتادن انقلاب ايران موجب تعجب ناگهاني ناظران خارجي ـ ازدوستان آمريكايي شاه گرفته تا روزنامه نگاران ومتخصصان سياسي و متخصصان علوم اجتماعي ازجمله افرادي مانند من كه متخصص مسائل «انقلاب» هستم ـ شد. اين انقلاب بي شك شرايط يك «انقلاب اجتماعي»راداراست.با وجود اين، وقوع آن بويژه درجهت وقايعي كه منجربه سقوط شاه شدند، انتظارات مربوط به علل انقلاب ها را كه من قبلاً درتحقيق تطبيقي ـ تاريخي ام درباره انقلاب هاي فرانسه،روسيه وچين تكامل وتوسعه بخشيده ام زيرسؤال برد.نكته جالب توجهي كه اسكاچ پل مطرح مي كند،سرگرداني وحيراني تحليلگران غربي وتحقق نيافتن پيش بيني آن ها حتي درادامه واستمرارانقلاب اسلامي است.وي درباره نوع تحليل ها وپيش بيني هاي تحليلگران غرب درباره آينده، پس ازپيروزي انقلاب ايران مي نويسد:

«بسياري ازناظران غربي اميدواربودند كه ليبرال هاي متمايل به غرب، رژيم سياسي جديد را شكل دهند. سپس، درحالي كه سال ۱۹۷۹ سپري مي شد،ليبرال هاي جبهه ملي درهمه زمينه ها مغلوب روحانيان وديگرمردم طرفدار يك جمهوري اسلامي قاطع شدند. در اين جمهوري براي يك رهبرمذهبي عالي، قدرت هاي فوق العاده درنظرگرفته شده بود.»

«رابرت. دي. لي» پروفسور علوم سياسي در دانشگاه كلرادو نيز،دراين باره مي نويسد:«انقلاب اسلامي پيچيده واسرارآميزبه نظرمي رسد، مساوات طلب است، اما درعين حال، سنتي نيز به نظر مي رسد. بيگانه گريز است،اما بندرت انزواگراست وهمانند انقلابهاي فرانسه،روسيه ويا تجربه آمريكا نيست. نظريه هاي علوم اجتماعي درباره نوسازي،خواه ماركسيست،خواه ملهم ازسرمايه داري ليبرالي نتوانستند وقوع آن راپيش بيني كنند وهنوزتوضيح قانع كنندهاي براي آن نداده اند. تنها دردل تاريخ اسلام،مي توان معنايي براي اين جنبش عظيم،كه جهان اسلام رادرنورديده است،پيدا كرد.»

فواز اي. جرجيس مي نويسد:«گري سيك ـ عضو ستاد كميسيون امنيت ملي در امور ايران و معاون ارشد برژينسكي درطول بحران گروگانگيري درايران ـ بر اين باور است كه هسته اصلي برداشت نادرست ايالات متحده ازايران يك شكاف عميق فرهنگي است؛ شكافي كه مبتني بر تضاد بين دو نظام ارزشي ومفاهيم جهاني ـ يعني جهان بيني خدا سالاري اسلامي امام خميني (ره) در مقابل جهان بيني اساساً سكولارغربي كارتر ـ است.

دراين باره، سيك اذعان مي كند كه مقام هاي آمريكايي [پذيرشِ] فراخوان [امام] خميني (ره) براي تأسيس يك دولت اسلامي را محال يافتند، زيرا اين امر، با سنت غربي انقلاب هاي مذهب زدا در كل تاريخ مغاير بود.»

نيكي آر كدي مي نويسد:«انقلاب ايران حتي با الگوها و انتظارات كساني كه ازاوضاع ايران بخوبي مطلع بودند نيز سازگار نبود. پيش تر در كجاي جهان ديده شده بود كه رهبر يك مذهب جا افتاده، سردمدارپرشور وپرآوازه يك انقلاب برضد يك حكومت سلطنتي شود،آن هم حاكمي كه مدعي حقانيت خود وپيوندش با گذشته ملّي سرزمين اش وحقانيت برنامه هاي اصلاحي خويش بود؟»

برخي ازنويسندگان داخلي نيزدرتحليل خود از انقلاب اسلامي به گيجي و حيرت غرب دربرابر آن اعتراف كرده اند.براي نمونه حميرا مشيرزاده مي نويسد: «با وجود وسعت تلاش هاي علمي براي نظريه پردازي درباره انقلاب كه علي القاعده بايد به پيش بيني پذيري اين پديده منتهي مي شد، كمتر كسي قبل ازشروع ناآرامي هاي منتهي به انقلاب اسلامي در ايران و حتي تا مدت ها پس از بركناري شاه، سقوط نظام پادشاهي وتشكيل نظام جديد جمهوري اسلامي به جاي آن، حتي امكان ايجاد تزلزل در«جزيره ثبات» خاورميانه را پيش بيني مي كرد.»

منصورمعدل مي نويسد: «انقلاب ايران نوعي بي هنجاري وسردرگمي جدي را براي بسياري از نظريه هاي موجود انقلاب به وجود آورده است. انقلاب ايران بدون آن كه دولت از هم پاشيده باشد، اتفاق افتاد، بدون آن كه با بحران هاي جدي اقتصادي يا سياسي مواجه شده باشد، حتي بدون وجود گروه يا طبقات مشاركت كننده اي كه داراي منابع سازماني ضروري براي از كار انداختن قدرت مهيب دولت باشند.»

با وجود اعتراف نظريه پردازان غرب مبني برحيرت و شگفتي در برابر انقلاب اسلامي، آن ها از وجوه متفاوت در باره انقلاب اسلامي نظريه پردازي كرده اند و اغلب يا ازسر جهل و يا از سرتجاهل به نتايج غيرواقعي وتحريفي رسيده اند.

چهارشنبه : 18 / 11 / 1402- 26 رجب 1445- 7 فوریه 2024

منابع

1. دلاوری، ابوالفضل. (1369 1370). «نوسازی در ایران: موانع و تنگناهای نوسازی سیاسی و اقتصادی تا پایان عصر قاجار». رسالة فوق لیسانس. دانشگاه تهران: دانشکدة حقوق و علوم سیاسی.

2. فرهی، فریده. (تابستان 1375). «فروپاشی دولت و انقلابهای شهری: تحلیل تطبیقی از انقلابهای ایران و نیکاراگوئه». راهبرد، ش 10.

3. «نظریة اسکاچپول وانقلاب اسلامی». پژوهشنامه متین، ش 1. (زمستان 1377).

4.هادیان، ناصر. (1375). «نظریة اسکاچپول و انقلاب اسلامی ایران». راهبرد. ش 9.

5.ریشه های انقلاب ایران، ترجمه عبدالرحیم گواهی، چ3، تهران، دفتر نشر فرهنگ اسلامی،1381.

6. مطالعه تطبیقی انقلاب های ایران،ترجمه فردین قریشی،مندرج در: متین، س 1، ش 1، 1377.

7. چراییِ انقلابی شدن ایران،ترجمه فردین قریشی، متین، سا ل اول، شماره 2، 1378.

8. نجفی،موسی،نظریه پردازی مدرن وفلسفه انقلاب اسلامی، مجله آموزه، شماره 7.

9.آقایی، مینو. (74 1373). مسألة استقلال نسبی دولت در ایران. رسالة فوق لیسانس. دانشکدة حقوق و علوم سیاسی دانشگاه تهران.

10.بشیریه، حسین. (1374). جامعه شناسی سیاسی. تهران: نشر نی.

11.عتیق پور، محمد. (تیر 1358). نقش بازار و بازاریها در انقلاب ایران. بی جا: بی نا.

12.کاتوزیان، محمد علی همایون. (1372). اقتصاد سیاسی ایران از مشروطیت تا پایان سلسلة پهلوی. ترجمة محمدرضا نفیسی و کامبیز عزیزی. تهران:نشر مرکز.

13.مشیرزاده، حمیرا. (بهار 1374). «ساختار استبدادی حکومت پادشاهی و عدم رشد بورژوازی در ایران». مجلة راهبرد.

14. مور، برینگتون. (1369). ریشه های اجتماعی دیکتاتوری و دموکراسی. ترجمة حسین بشیریه. تهران: مرکز نشر دانشگاهی.

15. آبراهامیان ، یراوند، ایران بین دو انقلاب ، ترجمة کاظم فیروزمند، حسن شمس آور و محسن مدیر شانه چی ، چ2 ، تهران ، مرکز، 1378 .

16. آل احمد، جلال ، در خدمت و خیانت روشنفکران ، بهروز، 1357.

3. اسکاچ پل ، تدا، حکومت تحصیل دار و اسلام شیعه در انقلاب ایران، ترجمة امین زاده ، مندرج در: راهبرد، ش9، 1375.

17. بشیریه ، حسین ، انقلاب و بسیج اجتماعی ، چ 2 ، تهران ، دانشگاه تهران ، 1374 .

18. پدرام ، مسعود، روشنفکران دینی و مدرنیته ، چ 2، تهران ، گام نو، 1383.

19. جانسون ، چالمزر، تحوّل انقلابی ، ترجمة حمید الیاسی ، چ1، تهران ، امیرکبیر، 1363.

20. افشار، اسدالله، ضرورت تأمل و با زنگری درنظریه های انقلاب، تهران: سفيرارد هال، 1391.

22. زرشناس، شهریار، مبانی نظری غرب مدرن، تهران، کتاب صبح، 1381.

23. زیباکلام، صادق، مقدمه ای بر انقلاب اسلامی، چ 4، تهران، روزنه، 1380.

24. روحانی،سیدحمید،بررسی وتحلیلی از زندگی امام خمینی، چ 2،تهران،مرکز اسناد انقلاب اسلامی، 1374.

25. کدی، نیکی.آر،ایران دوران قاجاروبرآمدن رضاخان،ترجمه مهدی حقیقت خواه،تهران، ققنوس، 1381.

26. آژند، یعقوب،تاریخ نگاری غربی ها درزمینه تاریخ معاصرایران، مندرج در: تاریخ نگاری در ایران ، تهران، گستره، 1380.

27. کدیور جمیله، رویارویی انقلاب اسلامی ایران و آمریکا، تهران؛ نشر اطلاعات، :1379 .

28. محمدی محمدی منوچهر، بازتاب جهانی انقلاب اسلامی، تهران، پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی:1385

29. حشمت زاده محمد باقر، تاثیرات اسلامی ایران بر کشورهای اسلامی، تهران؛ پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی، :1385 .

30. محمدی؛ منوچهر، بازتاب جهانی انقلاب اسلامی، تهران، پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی:1385 .

31. کدیور جمیله، رویارویی انقلاب اسلامی ایران و آمریکا، تهران؛ نشر اطلاعات :1379 .

32. ملکوتیان مصطفی، تاثیرات منطقه ای و جهانی انقلاب اسلامی، مجله دانشکده حقوق و علوم سیاسی، شماره 61، :1382 .

33- شفیعی؛ احمد. انقلاب اسلامی از منظر رهبر معظم انقلاب. فصلنامه حصون. شماره 7 . قم: پژوهشکده تحقیقات اسلامی نمایندگی ولی فقیه در سپاه پاسداران انقلاب اسلامی.

34- دارابي؛ علي. ۲۵ گفتار پيرامون انقلاب اسلامي ، هماهنگ (وابسته به شورای هماهنگی تبلیغات اسلامی). 1382.

35. Foran, John. "A Theory of Third World Social Revolution: Iran, Nicaragua and Elsalvador. Campared" Critical Sociology, April 1993, 67.

36. Goldston, Jack. "Theories of Revolution: The Third Generation" World Politics, 32 (April 1980), 187-207.

Skocpol, Theda, State and Social Revolutions, Cambridge University Press, 1979, 1-4. 37

Ahmad, Eqbal. (1982). “Comments on Skocpol”. Theory and Society. No. 11 38.

39. Foran, John. (1993). Fragile Resistance: Social Transformation in Iran from 1500 to the Revolaution. Boulder: westview Press.

40. Moaddel, Mansoor. (1986). A Sociological Analysis of the Iranian Revolution. Ph.D. Dissertation, Department of Sociology. University of wisconsin – Madison.

41- Skocpol, Theda. (may 1982). “ Rentier State and Shi’a Islam in the Iranian Revolution”. Theory and Society. Vol. II.


[1] - نخستین گام در مطالعه هر پدیده، تبیین مفهومى آن است. شاید به تعداد اندیشمندانى که در مورد انقلاب قلم زده اند، تعاریفى از انقلاب ارائه شده باشد. این تعاریف کم و بیش وجوه اشتراک و اختلاف نسبت به یکدیگر دارند و هر یک از آنها زاویه اى از زوایاى انقلاب را آشکار مى سازد. آنچه مسلم و قطعى است این که بر روى هیچ تعریف مفهومىِ رضایت بخش و مورد پذیرش عموم، اتفاق نظر وجود ندارد. در کالبدشکافى تعاریف انقلاب به مؤلفه هایى نظیر دگرگونى بنیادین و ساختارى، تغییر نهادها، جابه جایى نخبگان، خشونت و بى نظمى و... برمى خوریم که بر اساس تحلیل انقلاب هاى جهان، در تعریف انقلاب جاى گرفته اند. وقوع انقلاب اسلامى ایران که یکى از بزرگ ترین پدیده هاى تاریخ در قرن بیستم بوده و در زمره مهم ترین جنبش هاى سیاسى ـ اجتماعى به شمار مى آید، تعاریف موجود و نیز نظریه هاى انقلاب را به چالش کشید و ضرورت ارائه تعریف جدیدى از انقلاب را به دنبال آورد. وجه عدم اتفاق نظر در درک مفهومى انقلاب، مربوط به پیچیدگى آن به عنوان یک پدیده اجتماعى است که به پیچیدگى و ناشناختگى انسان برمى گردد. با این وجود گفتنى است که شاید بتوان از طریق درک اشارت و رمزهاى ضمنى اینگونه دگرگونى ها، به تصورى رضایت بخش از معناى انقلاب دست یافت.( شفیعی؛ احمد. انقلاب اسلامی از منظر رهبر معظم انقلاب. فصلنامه حصون/ 1385 / شماره 7 . قم: پژوهشکده تحقیقات اسلامی نمایندگی ولی فقیه در سپاه )

[2] - شفیعی؛ احمد. انقلاب اسلامی از منظررهبرمعظم انقلاب. فصلنامه حصون/ 1385 / شماره 7 . قم: پژوهشکده تحقیقات اسلامی نمایندگی ولی فقیه در سپاه.

[3] - دارابي؛ علي(1382) . ۲۵ گفتار پيرامون انقلاب اسلامي ، هماهنگ (وابسته به شورای هماهنگی تبلیغات اسلامی). ص ۹ .

[4] - اسپوزیتو؛ جان ال( 1382). انقلاب اسلامی و بازتاب جهانی آن. ترجمه محسن مدیر شانه چی، تهران: مرکز بازشناسی اسلام و ایران/ 244.

اسد...
ما را در سایت اسد دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : asadollah587o بازدید : 28 تاريخ : پنجشنبه 19 بهمن 1402 ساعت: 13:47