ترامپ و محقق ساختن رویای آمریکایی !
اسدالله افشار
انتخاب آقای ترامپ نه تنها مسئولان بنگاههای نظر سنجی و بسیاری از پیشگویان دنیا را بهت زده کرده بلکه حتی پیردنیای سیاست هنری کیسینجر نیز گفته است که فکر میکرده خانم کلینتون برنده انتخابات خواهد بود. در دنیای کنونی هم، متحدان آمریکا و هم کشورهایی که دل خوشی از این ابر قدرت ندارند در انتظارند تا هم ترکیب کابینه رئیسجمهور جدید معلوم شود و هم نظرات دولت آمریکا در خصوص مسایل جهانی اعلام شود. انتخاب ترامپ انتخاب جامعه سیاست یا فرهنگ یا رسانه یا حتی هنر و طبقه نخبگانی آمریکا و حتی اروپا نبود به همین خاطر همه با تعجب وقتی نتیجه انتخابات را صبح چهارشنبه 19آبان ماه 1395- 9نوامبر2016- شنیدند شوکه شدند و با خود گفتند چه بر سر جامعه الیت و طبقه روشنفکر و جمعیت بزرگان و نوع قضاوت و نگاه مردم آمده است؟ اما مردم در هرجای دنیا و در هر نظام دمکراسی مبتنی بر رأی تقریباً در یک روز فرصت دارند تا حرف بزنند و اعتراض یا خشنودی و رضایت یا عدم رضایت خود را ابراز کنند و این حکومتها هستند که باید گوش شنوایی برای شنیدن صدای آنها داشته باشند.
تحليلهاي متفاوت و زيادي در اين ايام درباره انتخابات امريكا ارايه شده است. دراين تحليلها مباحث متنوعي درباره مسائل اقتصادي، مشكلات جهاني ليبراليسم، بازگشت گرايش به راست در اروپا و امريكا، مخالفت با وضع موجود، شورش عليه طبقه اشراف و... مطرح شد. اما نكته قابل تامل در انتخابات اخير امريكا اين است كه گرچه در طول اين انتخابات، شعارها و مباحثي بين نامزدهاي اصلي رد و بدل شد كه معمولا در ادوار گذشته انتخابات امريكا مشاهده نشده است اما اينكه اين انتخابات را تحول شگرف يا جنبش بيداري و انقلاب مردم امريكا تلقي كنيم تحليل خطايي است . انتخابات امريكا همواره زيرسايه دوقطبي و دوئل دموكراتها و جمهوريخواهان برگزار شده و برهمين اساس هميشه دوگانگي و دو دستگي متبلور در دو حزب امريكا وجود داشته است. در دو قطبي موجود انتخابات امريكا آرا فاصله زيادي با هم نداشته. راي مردمي براي خانم كلينتون است اما ترامپ بر اساس آراي الكترال برنده ميشود. به راحتي ميشد با انتخاب سندرز به عنوان نماينده دموكراتها جلوي پيروزي ترامپ را بگيرند. در اين صورت تمام اين تحليلهايي كه امروز دالبر شورش امريكاييها عليه ساختار موجود و بيداري ملي است را شاهد نميبوديم. اگر كلينتون ميپذيرفت كه سندرز كانديدا شود و دموكراتها تن به اين ميدادند و اعمال نفوذ نميكردند چه بسا امروز تحليلهايي متفاوت را مشاهده ميكرديم.
بسیاری براین باور بودند که ترامپ به طورتصادفی و یا به قولی شانسی، خود را برای ریاست جمهوری آمریکا نامزد کرد و با توجه به عدم توازن در سخنان و ابراز خشونت در بیاناتش، همه او را شکست خوردده میدانستند؛ منتها در ابتدای سخن باید بگوئیم که در این جهان و با توجه به قوانین موجود هیچ چیز تصادفی و یا از روی شانس، جنبه عملی نمییابد و تاریخ این را ثابت کرده است و سایر موارد همچون تمدنها، فرهنگها، زندگی و قانون اساسی به ثبوت رساندهاند که در این جهان قانون علیت حاکم است یعنی اینکه وقوع هرگونه تحول، دلایل و انگیزهای خود را دارد، دلایل و انگیزههایی که گاهی قابل رویت و گاهی غیرقابل مشاهده هستند. پیروزی ترامپ نتیجه عوامل زیادی است که در درون جامعه آمریکا وجود دارد.
ترامپ در سخنرانی 21/7/2016 چنین گفت: «هیچ کس بهتر از من نمیداندکه در این کشور چه میگذرد و این فقط من هستم که قادر به اصلاحش هستم .» ترامپ به این باور رسیده که او یکه سواری است که او با این رفتار، معنای فعالیت حزبی را کاملاً نادیده گرفته و مشورتهای گروهی و تجارب گذشته را مورد انکار قرار داد و بدین ترتیب بود که حزب جمهوریخواه خود را کاملاً در برابرترامپ دست بسته دید و جلال و جبروت سیاسی آمریکا را بازیچه قرار داد. دونالد ترامپ از سیارهای دیگر نیامده و به طور تصادفی و یا شانسی نیزمطرح نشده است بلکه اوبنابه دلایلی قاطع که خلاصه آن «محقق ساختن رویای آمریکایی» و باز گرداندن عظمت و پول و سلاح به آمریکاست، وارد میدان شده است.
كارشناسان وصاحب نظران معتقدند ؛ در سیاست آمریکا چیزی در حال شُدن است؛ شاید آمریکا دیگر آن کشور بدون تاریخ نباشد که رؤیایش را از تاریخِ مردم دیگر وام میگرفت. اینک آمریکا در تاریخ، صاحب قدمتی هرچند کوتاه شده است و ترامپ، نمادِ نوعی از ملیگرایی است، نمادِ رؤیایی که بناست کشورش را از تاریخ مهاجران خود جدا سازد و شاید از اینرو بسیاری در جهان دیدگاههای او را به فاشیسم نزدیک دانستهاند. نگران نباشید، ترامپ را جدی نگیرید. همهچیز در نظام اقتصادی آمریکا به کالا تبدیل میشود، حتی تاریخ. این صحنه نمایش است. نمایشی كه هم کمدی است و هم تراژدي. طولی نميکشد که کالای احساسات در بازار عرضهوتقاضا به تعادل برسد و خودانگیخته تنظیم شود.
به چالش کشيدن نظم حاکم برآمريکا و شعارهايي عليه سيستم حاکم فعلي براين کشور، جزء اصلي ترين محورهاي فعاليت ترامپ درطول روزهاي تبليغات انتخاباتي بود. به باور برخي کارشناسان، اقبال مردم آمريکا به ترامپ به خاطر اين بود که ترامپ مقابل حاکميت امريکا ايستاد و مردم از اين مورد استقبال کردند و به او رأي دادند. زيرا مردم آمريکا به يک بيداري رسيده اند و فضاي اجتماعي جديدي در جامعه را به وجود آورده اند. ترامپ با اين جمله که به محض ورود به کاخ سفيد «سيفون فساد در واشنگتن را خواهد کشيد» گفته بود که سياستمداران به دليل سازوکارهاي تقلب مي توانند بدون مواجه شدن با پيامدهاي اقداماتشان، قانون شکني کنند.
يكشنبه: 7 / 9 / 1395- 27صفر1438- 27نوامبر 2016
اسد...
ما را در سایت اسد دنبال می کنید
برچسب : نویسنده : asadollah587o بازدید : 225 تاريخ : سه شنبه 16 آذر 1395 ساعت: 16:55