خشونت عليه زنان، تهديدي جدي براي سلامتي و حقوق انساني

ساخت وبلاگ

به بهانه 4آذر  روز جهانی نهی خشونت علیه زنان       

خشونت عليه زنان، تهديدي جدي براي سلامتي و حقوق انساني   

دکتر اسدالله افشار

اشاره :

در روز 25 نوامبر سال ۱۹۶۰ سه خواهر اهل جمهوری دومینیکن ، با نام خواهران میرابل، پس از ماه ها شکنجه، سرانجام توسط سازمان امنیت ارتش این کشور به قتل رسیدند. "جرم" این سه خواهر شرکت در فعالیت های سیاسی علیه رژیم دیکتاتوری حاکم بر دومینیکن بود.

21 سال بعد ، یعنی در سال 1981، در همایشی که در بوگوتا ، پایتخت کلمبیا ، با شرکت مدافعان حقوق زنان در آمریکای لاتین و منطقه کارائیب تشکیل شد ، پیشنهاد اختصاص دادن روز قتل خواهران میرابل به روز نهی خشونت علیه زنان مطرح گردید. هدف از این پیشنهاد آن بود که هم به تلاش و جسارت این خواهران ادای احترام شود و هم افکار عمومی بیش از پیش به سوی نهی خشونت علیه زنان سوق یابد. سال 1999 سازمان ملل نیز 25 نوامبر را به عنوان روز جهانی نهی خشونت علیه زنان به رسمیت شناخت.

۲۵ نوامبر از سوی سازمان ملل متحد به ‌خاطر نکوهش خشونت علیه زنان به عنوان «روز جهانی محو خشونت علیه زنان» نام‌گذاری شده است، تا در این روز خشونت علیه زنان به بحث گرفته شود و عوامل و زمینه‌هایی که باعث خشونت علیه زنان می‌شوند ، مورد بررسی قرار گیرند ، یا حد‌اقل در این روز به زنان خشونت اعمال نشود.

 اکنون به رسم ادب و احترام به این تصمیم افکار جهانی و خواست جامعه بین المللی ؛ این قلم نکاتی را برحسب وظیفه اخلاقی انسانی مطرح و مورد بحث و بررسی قرار خواهد داد . امید آن که مفید ومقبول واقع گردد.

نکته اول ) ضرورت شناسایی ابعاد انسانی خشونت

در طول تاریخ ، حوادث تلخ و خشونت آمیز همراه با مصائب و آلام بسیار به وقوع پیوسته است و امروزه در اوایل قرن بیست و یکم علیرغم پیشرفت های علمی ، هنوز معضل خشونت ، وجدان های بیدار را می آزارد. با گذشت زمان نه تنها ، خشونت به عنوان یک مسئله حاد اجتماعی باقی است ، بلکه خشونت مدرن ، با مصادیق و وجوه جدیدی مطرح گردیده است ؛ به طوری که تحقیقات وسیعی از سوی دولت ها جهت شناسایی ابعاد انسانی خشونت در حال انجام است تا از دامنه فجایع وخیم خشونت جلوگیری به عمل آید و راهکارهایی جهت پیشگیری و کاهش آسیب های آن ارائه گردد.

نکته دوم) انعکاسِ خشونت در جامعه ؛ از عوامل افزایش روزافزون خشونت در جوامع

خشونت و کجروی کم و بیش درهمه جوامع وجود دارد ولی دنیای ارتباطات امروزی که با ظهور پدیده جهانی شدن (Globalisation)، همراه است وضعیت پیچیده ای به تعاملات انسان ها بخشیده است.تاثیر شبکه های اجتماعی در تعاملات خبری که به عنوان متغیر مستقل،کارکرد بازنمایی و بازتولید خشونت در جوامع را به عهده دارد شرایط روانی خاصی را در جوامع حکمفرما کرده است. چرا که شاهد آثار سوء اخبار تکان دهنده در جوامع هستیم که نقش اساسی را در بازتولید و افزایش ناآرامی در جامعه دارد . به عبارتی تئوری دهکده جهانی در واقع متعین شده است و انتشار این خشونت ها با جزئیات، علی رغم اطلاع رسانی که جزء مزیت ذاتی رسانه است ، باعث از بین رفتن زشتی عمل شده و قبح عمل را در ذهن ِافراد عادی سازی می کند. بنابراین یکی از عوامل افزایش روزافزون خشونت در جوامع انعکاسِ خشونت در جامعه است.

 نکته سوم) خشونت در مقام تعریف

خشونت از نظر لغوی به معنای غضب ، درشتی و تندی کردن ، ضد لینت و نرمی تعریف شده است. هر چند خشونت در بدو امر، بدیهی و بی نیاز از تعریف به نظر می رسد، اما در مقام تعریف، اختلاف نظر بسیاری مشاهده می شود. برخی خشونت را عملی خلاف نرم و طبع می دانند. بعضی دیگر خشونت را رفتاری فردی و جمعی می شمارند که تحت شرایط خاص بروز می کند و از نظر برخی دیگر، خشونت هر نوع رفتار خشنی است که از روی قصد و به منظور آسیب بر فرد دیگر انجام می شود. در تعریف دیگری بیان شده است هرگونه تهاجم فیزیکی علیه هستی انسان که با انگیزه آسیب، رنج و یا لطمه باشد. برخی نیز معتقدند خشونت طیفی از رفتارهای بسیار تند و آسیب زا تا عکس العمل های منفی چون بی تفاوتی و کم توجهی را دربردارد.

دسته ای از افراد نیز با استناد به مصادیق کنوانسیون های بین المللی که مطابق فرهنگ خاص (غرب) تدوین شده، خشونت را تعریف می نمایند و رفتار اعضای یک جامعه را با فرهنگ های عاریت گرفته شده، ارزیابی می نمایند.

نکته چهارم) خشونت قابل پیشگیری است

بر اساس اظهارات سازمان ملل، از هر سه زن در دنیا، یک نفر مورد خشونت قرار میگیرد که می‏‌تواند خشونت جسمی یا جنسی باشد؛ موضوعی که میتواند قابل پیشگیری باشد، خشونت بیماری غیرقابل علاجی نیست که بیدلیل و نشانه باشد و واکسن و درمانی برای آن پیدا نشود، خشونت قابل پیشگیری است، اما درمان و پیشگیری آن باید جامع ، چندجانبه و موازی با اقدامات درازمدت باشد که بتواند تاثیر خود را بر جامعه بگذارد. به آماری که درذیل خواهد آمد خوب دقت کنید :

35 درصد از زنان و دختران جهان یکی از اشکال خشونت ، چون خشونت فیزیکی یا جنسی را در زندگی خود تجربه می‏‌کنند. در برخی کشورها سن این تجربه 7 تا 10 سال است. حدود 133 میلیون زن و دختر در جهان تجربه ناقص‌سازی جنسی دارند که در آفریقا و بخشی از خاورمیانه این تجربه معمولتر است. بیش از 700 میلیون زن در قید حیات در کودکی ازدواج کرده‏‌اند. دخترانی که در زمان ازدواج کمتر از 18 سال سن دارند کمتر ممکن است تحصیلات خود را ادامه بدهند و احتمال این که مورد خشونت خانگی قرار بگیرند، بیشتر است. (1)

زنان به واسطه جنسیت خود مورد خشونت قرار می‌گیرند و در بسیاری از درگیری‌ها و جنگ‌ها تجاوز جنسی به مثابه یک تاکتیک جنگی استفاده می‌شود. هزینه‏‌ها و نتایج خشونت علیه زنان در نسل‌های بعدی هم می‏ماند. خشونت عليه زنان، تهديدي جدي براي سلامتي و حقوق انساني به شمار مي رود. خشونت عليه زنان به واسطه پيامدهاي اساسي که بر بهداشت باروري ، سلامت جسمي و رواني زنان دارد ، به عنوان يک مشکل بهداشت عمومي شناخته شده است.

نکته پنجم) خشونت بازتابی از حس پرخاشگری است

خشونت علیه زنان در همه طبقات اجتماعی، اقتصادی، نژادی، سنی و جغرافیایی یافت می شود. اما در برخی از گروه ها شایع تر است. خشونت بازتابی از حس پرخاشگری است. خشونت خانگی نوع خاصی از خشونت است كه در سطح خانواده اعمال و منجر به آسیب یا رنج جسمی، روانی و جنسی می شود. زنان در همه دوران زندگی خود ممکن است با خشونت رو به ‌رو شوند. علاوه بر همسر، پدر و برادر و حتی فرزندان پسر نیز می‌توانند به زن خشونت کنند. زنان در زندگی خود چهار شكل خشونت شامل فیزیكی (  ضرب و شتم، مشت زدن، گاز گرفتن، سیلی زدن، خفه کردن ، ضربه با شی یا مشت ، چاقو کشی ، اسید پاشی و...) ، روانی    ( انتقاد ناروا، اهانت و تحقیر، تمسخر، توهین، فحاشی، تهدید به ازدواج مجدد، تهدید به طلاق و...) ، اقتصادی ( عدم پرداخت نفقه، بخل، کنترل وسواس گونه مخارج منزل، دریافت اجباری حقوق زن، دریافت اجباری ارثیه زن،   محروم کردن ازحقوق اجتماعی و...) و جنسی( تجاوز به عنف ، آزار جنسی و مزاحمت و تماس بدنی ، قاچاق زنان ، فحشاء و روسپیگری ، تجارت جنسی ، بهره برداری تجاری ،  زنای با محارم و... )  را تجربه می كنند.

 نکته ششم) وضعیت حقوق بشری زنان در دنیا نگران کننده است

 وضعیت حقوق بشری زنان در دنیا نگران کننده است و نقض گسترده‌ی حقوق زنان و خشونت علیه زنان در این کشورها ی جهان به عوامل مختلف اجتماعی بستگی دارد. ساختار اجتماعی مردانه ، فرهنگ و ارزش‌های مردسالارانه که زن را ناتوان و عاجزه تلقی می‌کنند و ذهنیت بدبینانه‌ای که نسبت به زنان ‌در آموزه‌های آن وجود دارد، ‌نظام حقوقی و قضایی بیمار، و‌جود نارسایی و ضعف در ارگان های مسئول خاصه نیروهای امنیتی - انتظامی که باعث اعمال خشونت و سوء استفاده‌ی اخلاقی و جنسی از زنانی که شکایت می‌کنند و در باز‌داشت ایشان قرار می‌گیرند، سطح پایین دانش عمومی زنان ، وابستگی اقتصادی زنان به مردان و فرهنگ معافیت از جمله‌ عوامل افزایش خشونت علیه زنان دربیشترکشورهای دنیا می‌باشد.

نکته هفتم) نگاه تبعیض آمیزجامعه جهانی به موضوع خشونت

ما با جامعه جهانی روبرو هستیم که انواع ستم‌های جنسی و غیر جنسی بر زنان مظلوم منطقه مانند زنان مظلوم عراق ، فلسطین ، لبنان ، افغانستان ، سوریه ، یمن ، بحرین ، عربستان سعودی ، و... را نادیده می‌گیرد، جامعه ای که چشم خود را بر بردگی جنسی دختران قاچاق شده از کشورهای توسعه نیافته یا در حال توسعه به کشورهای توسعه یافته برای شرکت در تجارت کثیف هرزه ‌نگاری و فحشا فرو می‌بندد و در عین حال اندکی پارچه بر سر زنان مسلمان ، کنترل اخلاقی فرزندان و یا هر گونه دستور دینی مبتنی بر تنظیم روابط را خشونت .... می‌داند.

نکته هشتم) خشونت وسئوالات مطروحه

جامعه شناسان می گویند باید به این نکته توجه داشته باشیم كه اساسا خشونت چگونه و تحت چه شرایطی علیه ارزش‌های انسانی و بالاخص زنان ساخته و پرداخته می‌شود؟ مصداق‌های خشونت در خانه و اجتماع علیه زنان چیست؟ قابل ذکر است هرجا زبان خشونت کاربرد دارد ، زبان حق مداری حضورش کمرنگ است و یا اساسا حضور ندارد. ثانیا باید بدانیم ابزارها و ویژگی‌های خشونت در خانه و اجتماع چیست و چگونه   خشونت گر علیه قربانی خود وارد عمل می شود؟ در نهایت خشونت تحت چه راهکارهایی کنترل می‌شود؟

نکته نهم) ﺧﺸﻮﻧﺖ ﻋﻠﻴﻪ زﻧﺎن؛ در ﻫﻤﻪ ﺟﻮاﻣﻊ و ﺗﻤﺎﻣﻲ ﻻﻳﻪ‌ﻫﺎی اﺟﺘﻤﺎﻋﻲ ﻗﺎﺑﻞ ردﻳﺎﺑﻲ اﺳﺖ

مهم است بدانیم تجارب کشورهای موفق دنیا در این ارتباط چیست و ساز و کارهایی که آنان برای کنترل زبان زور و قدرت و خشونت در خانه و اجتماع به کار برده‌اند، چیست؟ همچنین باید به این نکته مهم اشاره کرد که ﺧﺸﻮﻧﺖ ﻋﻠﻴﻪ زﻧﺎن اﺧﺘﺼﺎص ﺑﻪ ﻳﻚ ﻣﻨﻄﻘﻪ ﺧﺎص ﺟﻐﺮاﻓﻴﺎﻳﻲ ﻳﺎ ﺳﻄﺢ ﻣﻌﻴﻨﻲ از اﻗﺘﺼﺎد و رﻓﺎه ﻧﺪارد و در ﻫﻤﻪ ﺟﻮاﻣﻊ و ﺗﻤﺎﻣﻲ ﻻﻳﻪ‌ﻫﺎی اﺟﺘﻤﺎﻋﻲ ﻗﺎﺑﻞ ردﻳﺎﺑﻲ اﺳﺖ، ﻫﺮﭼﻨﺪ ﺷﻴﻮع، ﻧﻮع، ﺷﺪت، ﻋﻮاﻗﺐ و ﻋﻮاﻣﻞ ﻣﺴﺎﻋﺪﻛﻨﻨﺪه اﻳﻦ ﭘﺪﻳﺪه ﻣﺘﻔﺎوت اﺳﺖ؛ اﻣﺎ ﺑﻪ ﻧﻈﺮ ﻣﻲ‌رﺳﺪ زﻧﺎن در ﻣﻮﻗﻌﻴﺖﻫﺎی ﭘﺎﻳﻴﻦﺗﺮ اﻗﺘﺼﺎدی و اﺟﺘﻤﺎﻋﻲ ﻣﻮﻗﻌﻴﺖ‌ﻫﺎی ﺑﺪﺗﺮ ﺧﺸﻮﻧﺖ را ﺗﺠﺮﺑﻪ ﻣﻲ‌ﻛﻨﻨﺪ و همان طور که درسطور بالا بیان گردید ؛ ﻋﻮاﻣﻠﻲ ﻣﺎﻧﻨﺪ ﺳﻄﺢ ﺳﻮاد ﭘﺎﻳﻴﻦ، درآﻣﺪ ﻛﻢ، ﻓﻘﺮ، ﻣﻨﺎﺑﻊ اﻧﺪک و ﻣﺸﻜﻼت ﻧﺎﺷﻲ از ﻓﺮزﻧﺪآوری در اﻓﺮادی ﻛﻪ ﺑﻪ ﺧﺸﻮﻧﺖ دﺳﺖ ﻣﻲزﻧﻨﺪ ﻳﺎ ﻗﺮﺑﺎﻧﻲ ﺧﺸﻮﻧﺖ ﻣﻲﺷﻮﻧﺪ، ﻗﺎﺑﻞ ﺗﻮﺟﻪ اﺳﺖ.

نکته دهم) ابزارهای زایش خشونت درخانه و اجتماع

ازنگاه جامعه شناسان هشت ویژگی در تحقیقات و تئوری ها به دست آمده است که تحت عنوان ابزارهای زایش خشونت درخانه و اجتماع معرفی می‌شوند ، آن ها را این طور برشمرد : 1- مهارکردن و تحت کنترل خود در آوردن؛ 2- جدایی وانزوا؛ 3- بی ارزش کردن قربانی؛ 4- زبان ابهام داشتن و در پرده سخن گفتن؛ 5- غیرقابل تخمین بودن خشونت گر؛ 6-خشونت فیزیکی؛ 7- خشونت توهمی؛  8- هویت‌های تکواره و انکار انتخاب و مسئولیت.

نکته یازدهم) خشونت عنصری از زندگی است

دکترعالیه شکربیگی ؛ رییس گروه خانواده انجمن جامعه ‌شناسی ایران (2) به درستی معتقداست زمانی که خشونت به منزله یک مسئله اجتماعی درخانه- جامعه شکل می‌گیرد، گفتگو می‌تواند زمینه ساز حل آن باشد. به گفته هانا آرنت ، خشونت عنصری از زندگی است. این توضیح آرنت به‌خصوص در این سال‌ها که مرگ‌پراکنی داعش و گروه‌های مشابه آن جان جهان را زخمی‌تر کرده قابل فهم‌تر است. او با تکیه بر تلقی فانون از عمل خشونت‌آمیز به این نتیجه می‌رسد که در ستایش زندگی از این دست، ستایش خشونت گری هم نهفته است. آرنت در شکل گیری خشونت به عامل دیگری به نام شانس و اتفاق اشاره می کند که در بعضی از برساخت‌ها خشونت را تشدید یا کمرنگ می‌کند و می‌گوید: یکی از عواملی که می‌تواند اختیار را از کف آدمی برباید، عنصری به‌ نام اتفاق است : «خشونت افزون بر عامل اراده ، عنصری دیگر نیز به ‌نام اتفاق یا تصادف در بر دارد. هیچ جا در امور بشر نقش بخت ، اعم از بخت نیک یا بخت بد سرنوشت‌سازتر از میدان جنگ نیست.» تا حدودی صدق این ادعای آرنت را این سال‌ها به‌خوبی می‌توان در رویدادهای خشونت‌بار خاورمیانه هم دید. امروز جهان با پدیده‌ای خشونت زا به نام ترامپیسم روبرو است و خود این عامل می تواند به شکلی دیگر در زایش خشونت در خانه تا جامعه علیه زنان در تمام نقاط جهان اثرگذار باشد و سهم همدلی قدرت‌های جهانی را در گسترش این خشونت‌گرایی‌های منطقه‌ای و جهانی علیه زنان نمی‌توان نادیده گرفت.

نکته دوازدهم) کمپین های حمایتی برای زنان علیه خشونت ، خود نوعی خشونت است!

ازمنظر آسیب شناسان شکل گیری کمپین های حمایتی برای زنان علیه خشونت ، خود نوعی خشونت است! چرا ما فکر می کنیم که زنان نیاز به حمایت دارند؟ حمایت برای معضلات غیرانسانی در نظر گرفتن خود نوعی خشونت نهان است. این بدان معنی است که جامعه زنان پذیرفته اند که ما ضعیف هستیم. پس شاید از منظری بتوان گفت که گاهی زنان خود از عوامل استمرار فرآیند خشونت ‌ورزی هستند. زنان بایستی به آن حد از خودباوری برسند که به جای دنبال حمایت بودن، به دنبال احقاق حقوق خود باشند و به خودباوری برسند. زنان ما نیاز به ورود به عرصه اجتماعی دارند و لازم است باور کنند که به اندازه کافی توانایی و عزت نفس برای حضور در عرصه‌های اجتماعی را دارند.

نکته سیزدهم) وحشی گری و خشونت یک اصل اجتماعی ؛ در تمدن غرب

امروزه در تمدن غرب خشونت به صورت موضوعی جذاب و دلپذیر تبلیغ می شود. سکس و خشونت در نشریات و رسانه های عمومی این کشورها بیش از هر زمان دیگر مورد استفاده قرار می گیرد و در بسیاری از اشعار، رمان ها، موسیقی ها، . . .. ترویج می شود، به حدی که وحشی گری و خشونت یک اصل اجتماعی شده است. در مجلات عامه پسند از تجاوزات جنسی گروه اراذل و اوباش تجلیل می شود و در موسیقی رپ با لحنی توهین آمیز تمام زنان را فواحش می نامد. پورنوگرافی و هرزه نگاری با استفاده از فناوری های جدید، مظاهر جدید و نوین خشونت است.

نکته چهاردهم) بحران معنویت ، عاملی قوی برای انجام رفتارهای خشونت آمیز علیه زنان

در آموزه های اکثر مذاهب، عشق، شفقت و مهربانی نهفته است و همین اعتقادات مذهبی، عامل مؤثری در پیشگیری از خشونت علیه زنان می باشد. تحقیقات نشان می دهد که ارتباط معناداری میان دینداری و رفتار پیشگیرانه از جرائم وجود دارد. از جمله «استارکو دیگران» در سال 1982 اثر بازدارندگی دینداری را در ارتکاب جرائم اثبات می کنند. به اعتقاد آنان قدرت پیشگیری کننده دین نسبت به کنش های مبتنی بر ناهمنوایی های مجرمانه در اجتماعات دینی و اخلاقی از اجتماعات غیر مذهبی بیشتر است و دین به عنوان حفاظی در برابر جرم و بزه (از جمله خشونت علیه زنان) عمل می نماید. مطالعات دیگر نیز حاکی از آن است که عامل بی قیدی نسبت به مذهب و عدم پایبندی کامل به اعتقادات دینی و در یک کلام بحران معنویت، عاملی قوی برای انجام رفتارهای خشونت آمیز علیه زنان است، این در حالی است که آموزش مهارت های رفتاری بر پایه اعتقادات مذهبی دین اسلام، احترام، محبت و عطوفت به زنان را سفارش می کند. اسلام آیینی است که به نیازهای واقعی و فطری انسان توجه داشته و برای رفع آن برنامه های تربیتی را پیش بینی کرده است که عامل نیرومندی در برابر هر نوع خشونت محسوب می شود. بدین لحاظ این نگرش که زنان فروتر از مردان بوده و مستحق هر نوع رفتار خشنی هستند، در ادیان الهی به ویژه دین مبین اسلام، مذموم و ناپسند شمرده می شود و رفتار خشن برخی از مردان ظاهرالصلاح، خلاف قوانین الهی و دستاویزی جهت توجیه رفتارهای نادرست آنان می باشد.

جان کلام

درخصوص بحث مورد گفت وگو سخن فراوان می باشد که ازحوصله این مقاله خارج است و همین میزان به جهت همراهی با جامعه جهانی و دردفاع ازحقوق به حق زنان بیان گردید و لذا صاحب این قلم با نگاه  صاحب نظران جامعه شناس و کارشناسان آسیب های اجتماعی هم رأی بوده وباوردارد ؛ مبارزه در برابر خشونت علیه زنان نیازمند برنامه‌های گسترده می‌باشد. برای این‌که پدیده‌ خشونت علیه زنان در جامعه نکوهش شود، لازم است که آگاهی‌دهی لازم حقوق بشری و حقوقی در قالب کارگاه‌ها، رسانه‌ها و آگاهان جامعه صورت گیرد و مردم از کیفرهای جزایی این جرم و لزوم پی‌گرد قانونی مجرمان خشونت علیه زنان‌ آگاه شوند.

                                            شنبه : 4/ 9/ 1396-6ربیع الاول 1439- 25نوامبر2017

پانویس ها :

1-خبرگزاری ایسنا : چهارشنبه / ۴ آذر ۱۳۹۴

2- نشست «منع خشونت علیه زنان» ، خبرگزاری خبرآنلاین ، دوشنبه یازدهم بهمن 1395 .

منابع :

1- رفیعی فر، شهرام (۱۳۸۰) و سعید پارسی نیا. خشونت علیه زنان. تهران:تندیس

2- سلیمانی، محمد (۱۳۸۵). سیر تاریخی خشونت علیه زنان(۱). تهران: آبرخ.

3- مولاوردی، شهیندخت (۱۳۸۵). کالبد شکافی خشونت علیه زنان. تهران: حقوقدانان با همکاری دانش نگار.

 

اسد...
ما را در سایت اسد دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : asadollah587o بازدید : 205 تاريخ : يکشنبه 5 آذر 1396 ساعت: 16:49